Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
market structure	ساخت بازار
Other Matches
walras law	براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
dumping	فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research	تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fairs	بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest	بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair	بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer	بازار مکاره هفته بازار عادلانه
work in process	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
market failure	شکست بازار نارسائی بازار
market value	در بازار قیمت بازار
os/	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
market socialism	سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
market economies	اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economy	اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
bazaars	بازار
bazaar	بازار
agora	بازار
cloth-hall	بازار
trone	بازار
market	بازار
shopping center	بازار
mart	بازار
the mareet was weak	بازار
markets	بازار
marketed	بازار
market place	بازار
market places	بازار
aggregate market demand	تقاضای کل بازار
market survey	بررسی بازار
market research	بررسی بازار
download	بازار کارافتاده
market review	بررسی بازار
exchange market	بازار اسعار
fair market	هفته بازار
fair market	بازار مکاره
emporiums	بازار بزرگ
falling market	بازار رو به زوال
loan market	بازار وام
market economy	اقتصاد بازار
domestic market	بازار داخلی
EEC	بازار مشترک
credit market	بازار اعتباری
market demand	تقاضای بازار
widening of market	گسترش بازار
black markets	بازار سیاه
wage market	بازار دستمزد
market appraisal	سنجش بازار
dead market	بازار کم فروش
the market is dull	بازار کساداست
black market	بازار سیاه
market economies	اقتصاد بازار
foreign exchange market	بازار ارز
foreign market	بازار خارج
imperfect market	بازار ناقص
spot market	بازار نقدی
market structure	بنیان بازار
market system	نظام بازار
market trust	بازار انحصاری
market value	قیمت بازار
marketplace	بازار گاه
financial market	بازار مالی
mart	بازار مالی
sharing the market	تقسیم بازار
seller's market	بازار فروشنده
home market	بازار داخلی
narrow market	بازار محدود
sales area	بازار فروش
oil market	بازار نفت
market failure	ناتوانی بازار
gold market	بازار طلا
labor market	بازار کار
emporium	بازار بزرگ
perfect market	بازار کامل
emporia	بازار بزرگ
market risk	خطر بازار
market segmentation	تقسیم بازار
market segmentation	تجزیه بازار
market share	سهم بازار
supermarket	ابر بازار
supermarkets	ابر بازار
gluts	پر کردن بازار
glut	پر کردن بازار
money market	بازار پول
money markets	بازار پول
historical cost	قیمت بازار
aggregate market supply	عرضه کل بازار
market trends	روندهای بازار
slumped	کسادی بازار
slumping	کسادی بازار
slumps	کسادی بازار
buyers market	بازار خرید
county fair	بازار مکاره
bullish market	بازار احتکاری
carpet market	بازار فرش
bullion market	بازار شمش
tenor	بازار سلف
tenors	بازار سلف
open market	بازار ازاد
open market	بازار باز
market leader	پیشرو بازار
slump	کسادی بازار
bullish market	بازار رو به رونق
buyer's market	بازار خرید
competition	بازار ازاد
competitions	بازار ازاد
commodity market	بازار کالا
market forces	نیروهای بازار
market freedom	ازادی بازار
market functions	وفائف بازار
market imperfection	نقص بازار
capital market	بازار سرمایه
market leader	پیشقدم در بازار
free market	بازار ازاد
free markets	بازار ازاد
county fair	بازار روز
bearish market	بازار رو به افول
market opportunity	فرصت بازار
market price	قیمت بازار
market penetration	نفوذ به بازار
market oriented	در جهت بازار
sale	بازار فروش
market overt	بازار اشکار
marketing	بازار یابی
outlet	بازار فروش
outlets	بازار فروش
Common Market	بازار مشترک
market prices	قیمتهای بازار
market equilibrium	تعادل بازار
bourse	بازار سهام
brand leader	پیشرو در بازار
market mechanism	مکانیسم بازار
dead market	بازار کساد
organized market	بازار سازمان یافته
open purchase	خرید از بازار ازاد
marketability	قابلیت عرضه در بازار
commodity market	بازار مواد اولیه
open market rate	نرخ بازار ازاد
commodity market	بازار کالای مصرفی
open market price	قیمت بازار ازاد
market forces	عوامل موثردر بازار
open market operations	عملیات بازار ازاد
exchange market	بازار داد و ستد
market rate of interest	نرخ بهره بازار
soft market	بازار با تقاضای خوب
cooling period	زمان بازار خراب کن
free market economy	اقتصاد بازار ازاد
market directed economy	اقتصاد مبتنی بر بازار
market mechanism	طرز کار بازار
market leader	دارای رهبریت بازار
bull the market	بازار را گرم کردن
dual labor market	بازار کار دوگانه
exchange intervention	دخالت در بازار ارز
cornering the market	قبضه نمودن بازار
demand and supply market	بازار عرضه و تقاضا
initial campaign	معرفی کالا به بازار
market clearing price	قیمت تعادل در بازار
home market	بازار داخل کشور
market grades and grading	طبقه بندی بازار
market imperfection	ناقص بودن بازار
baltic exchange	بازار بورس بالتیک
free market system	نظام بازار ازاد
market information	اطلاعات و دادههای بازار
break into the market	در بازار رسوخ کردن
organizes	بازار سازمان یافته
market	در بازار دادوستد کردن
market	به بازار عرضه کردن
marketed	در بازار دادوستد کردن
launched	جا انداختن کالا در بازار
black market operations	عملیات بازار سیاه
markets	در بازار دادوستد کردن
markets	به بازار عرضه کردن
organises	بازار سازمان یافته
organising	بازار سازمان یافته
organize	بازار سازمان یافته
launches	جا انداختن کالا در بازار
organizing	بازار سازمان یافته
launching	جا انداختن کالا در بازار
the market is dull	بازار راکد است
marketed	به بازار عرضه کردن
security market	بازار اوراق بهادار
to place on the market	به بازار عرضه کردن
securities market	بازار اوراق بهادار
to put on the market	به بازار عرضه کردن
product launch	جا انداختن محصول در بازار
market	بازار فروش [اقتصاد]
spot market	بازار معاملات نقدی
launch	جا انداختن کالا در بازار
To depress the market .	بازار را کساد کردن
market prices	قیمتهای تعیین شده در بازار
The gold market is booming .	بازار طلااینروزها گرم است
go to the school of hard knocks <idiom>	در کوچه و بازار یاد گرفتن
market acceptance	پذیرش کالا توسط بازار
buyer's market	بازار مناسب برای خریدار
market demand schedule	صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
marketplace	میدان فروش کالا بازار
roll out	معرفی یک کالای تجارتی به بازار
marketable goods	کالاهای قابل عرضه به بازار
plaza	بازار میدان محل معامله

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com