English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
English Persian
composer سازنده مصنف
composers سازنده مصنف
Other Matches
pertubative اشفته سازنده مضطرب سازنده
author مصنف
writers مصنف
writer مصنف
hymnist مصنف سرود
penman مصنف ادیب
rhapsodist مصنف راپسودی
autographed دستخط خود مصنف
autograph دستخط خود مصنف
autographing دستخط خود مصنف
autographs دستخط خود مصنف
authorial موبوط به مصنف یا نویسنده
builder سازنده
constructor سازنده
instrumentalists سازنده
instrumentalist سازنده
concoctor سازنده
makers سازنده
manufacturer سازنده
constituents سازنده
manufacturers سازنده
producer سازنده
wright سازنده
producers سازنده
fabricator سازنده
builders سازنده
constituent سازنده
fabricant سازنده
maker سازنده
fomative سازنده
components سازنده
compositor سازنده
compositors سازنده
component سازنده
constructive سازنده
manufacturers' agent نماینده سازنده
dispossessor بی بهره سازنده
melodist سازنده ملودی
procreator موجد سازنده
spoiler فاسد سازنده
sonneteer سازنده غزل
depletive تهی سازنده
subjugator مطیع سازنده
refrigrative خنک سازنده
supersessive لغو سازنده
coordinative متناسب سازنده
suppressive موقوف سازنده
presentive مجسم سازنده
renovator باز نو سازنده
manufacturer's agent نماینده سازنده
interceptive جدا سازنده
lutist سازنده عود
inveigler گمراه سازنده
fabricator سازنده وسایل
refrigerative خنک سازنده
irradiative روشن سازنده
manifestative اشکار سازنده
enslaver بنده سازنده
elucidatory روشن سازنده
separative جدا سازنده
purificative پا سازنده تطهیری
incorporator یکی سازنده
distractive پریشان سازنده
dissipative پراکنده سازنده
qualificatory محدود سازنده
film developer سازنده فیلم
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
suppressor موقوف سازنده
lubricated روان سازنده
factor سازنده فاکتور
factors سازنده فاکتور
ingredients عنصر سازنده
ingredient عنصر سازنده
builders موسس سازنده
builder موسس سازنده
qualifier ملایم سازنده
qualifiers ملایم سازنده
lubricants روان سازنده
lubricating روان سازنده
lubricates روان سازنده
procreation سازنده زایش
lubricate روان سازنده
deific خدا سازنده
component جزء سازنده
vitiator تباه سازنده
assuror مطمئن سازنده
lubricant روان سازنده
assurer مطمئن سازنده
alterative دگرگون سازنده
components جزء سازنده
restrictive محدود سازنده
mitigatory سبک سازنده مخفف
paper stainer سازنده کاغذهای دیواری
manufacturer's software نرم افزار سازنده
procurer فراهم سازنده جاکش
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
metrist سازنده نظم وشعر
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
loathful دافع بیرغبت سازنده
indican ماده سازنده نیل
purificatory پاک سازنده تطهیری
ceramist سازنده فروف سفالین
manufacturers تولید کننده سازنده
diallist سازنده ساعت افتابی
compositions نسبت اجزای سازنده
boiler maker سازنده دیگ بخار
boilermaker سازنده دیگ بخار
toyer سازنده اسباب بازی
ceramicist سازنده فروف سفالین
elucidative تفسیری روشن سازنده
compositions نسبت اجزاء سازنده
ideologue سازنده ایده ئولوژی
reflectional بازتابنده منعکس سازنده
manufacturer تولید کننده سازنده
reflective بازتابنده منعکس سازنده
formative ترکیب کننده سازنده
wright کارگر سازنده نجار
composition نسبت اجزاء سازنده
composition نسبت اجزای سازنده
wet cooper سازنده چلیک برای مایعات
spoilsman تباه کننده فاسد سازنده
perversive گمراه کننده منحرف سازنده
self discharging ازاد سازنده نفس خود
pastoralist سازنده شعرهای روستایی چوپان
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
assimilator تحلیل برنده همانند سازنده
data general corporation سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
carver قلم سنگ تراشی سازنده
producers عمل اورنده سازنده باراورنده
producer عمل اورنده سازنده باراورنده
illusory گمراه کننده مشتبه سازنده
pictorial تصویر نما مجسم سازنده
detonating محترق شونده منفجر سازنده
humiliatingly پست سازنده خفیف کننده
humiliating پست سازنده خفیف کننده
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
mitigative سبک سازنده تخفیف دهنده
illusive گمراه کننده مشتبه سازنده
Dec یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
motorola سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
flag waver مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
dry cooper سازنده چلیک برای خشکه بار
control data corporation یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
borland international یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
digital equipment corporation سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
leukosis زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
horner سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
smokescreen عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
free issue materials موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
metencephalon قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
parbasis سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
particular lien حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
third party lease توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
cost plus contracts به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
unbundled اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
disruptive pattern اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
leukon عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com