English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (7 milliseconds)
English Persian
melodist سازنده ملودی
Other Matches
pertubative اشفته سازنده مضطرب سازنده
melodic دارای ملودی
melodious دارای ملودی
lays اهنگ ملودی الحان
lay اهنگ ملودی الحان
melodize اهنگ ملودی ساختن
monophony دارای یک اهنگ ملودی
part song اهنگ ملودی چهاربخشی بدون ساز
theme song ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
ground bass اهنگ بم مختصری که میان اهنگ ملودی و هارمونی تکرارشود
maker سازنده
builder سازنده
instrumentalists سازنده
instrumentalist سازنده
makers سازنده
builders سازنده
fabricant سازنده
fabricator سازنده
constituents سازنده
constituent سازنده
producers سازنده
producer سازنده
manufacturers سازنده
manufacturer سازنده
fomative سازنده
constructor سازنده
components سازنده
wright سازنده
concoctor سازنده
compositors سازنده
compositor سازنده
component سازنده
constructive سازنده
inveigler گمراه سازنده
fabricator سازنده وسایل
vitiator تباه سازنده
suppressive موقوف سازنده
enslaver بنده سازنده
coordinative متناسب سازنده
deific خدا سازنده
depletive تهی سازنده
dispossessor بی بهره سازنده
dissipative پراکنده سازنده
distractive پریشان سازنده
elucidatory روشن سازنده
suppressor موقوف سازنده
supersessive لغو سازنده
subjugator مطیع سازنده
procreator موجد سازنده
purificative پا سازنده تطهیری
qualificatory محدود سازنده
refrigerative خنک سازنده
refrigrative خنک سازنده
renovator باز نو سازنده
separative جدا سازنده
sonneteer سازنده غزل
manufacturers' agent نماینده سازنده
manufacturer's agent نماینده سازنده
manifestative اشکار سازنده
lutist سازنده عود
irradiative روشن سازنده
interceptive جدا سازنده
incorporator یکی سازنده
spoiler فاسد سازنده
film developer سازنده فیلم
presentive مجسم سازنده
ingredient عنصر سازنده
assuror مطمئن سازنده
assurer مطمئن سازنده
lubricated روان سازنده
alterative دگرگون سازنده
lubricates روان سازنده
lubricating روان سازنده
lubricant روان سازنده
restrictive محدود سازنده
ingredients عنصر سازنده
builder موسس سازنده
procreation سازنده زایش
lubricants روان سازنده
builders موسس سازنده
lubricate روان سازنده
components جزء سازنده
factor سازنده فاکتور
component جزء سازنده
factors سازنده فاکتور
qualifier ملایم سازنده
qualifiers ملایم سازنده
composer سازنده مصنف
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
composers سازنده مصنف
mitigatory سبک سازنده مخفف
metrist سازنده نظم وشعر
manufacturer's software نرم افزار سازنده
toyer سازنده اسباب بازی
formative ترکیب کننده سازنده
reflective بازتابنده منعکس سازنده
paper stainer سازنده کاغذهای دیواری
composition نسبت اجزاء سازنده
wright کارگر سازنده نجار
procurer فراهم سازنده جاکش
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
purificatory پاک سازنده تطهیری
reflectional بازتابنده منعکس سازنده
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
loathful دافع بیرغبت سازنده
elucidative تفسیری روشن سازنده
boiler maker سازنده دیگ بخار
boilermaker سازنده دیگ بخار
manufacturers تولید کننده سازنده
manufacturer تولید کننده سازنده
ceramist سازنده فروف سفالین
diallist سازنده ساعت افتابی
ideologue سازنده ایده ئولوژی
compositions نسبت اجزای سازنده
compositions نسبت اجزاء سازنده
composition نسبت اجزای سازنده
indican ماده سازنده نیل
ceramicist سازنده فروف سفالین
illusive گمراه کننده مشتبه سازنده
producer عمل اورنده سازنده باراورنده
producers عمل اورنده سازنده باراورنده
assimilator تحلیل برنده همانند سازنده
spoilsman تباه کننده فاسد سازنده
data general corporation سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
humiliatingly پست سازنده خفیف کننده
illusory گمراه کننده مشتبه سازنده
humiliating پست سازنده خفیف کننده
carver قلم سنگ تراشی سازنده
wet cooper سازنده چلیک برای مایعات
mitigative سبک سازنده تخفیف دهنده
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
detonating محترق شونده منفجر سازنده
pictorial تصویر نما مجسم سازنده
pastoralist سازنده شعرهای روستایی چوپان
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
perversive گمراه کننده منحرف سازنده
self discharging ازاد سازنده نفس خود
control data corporation یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
dry cooper سازنده چلیک برای خشکه بار
motorola سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
flag waver مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
borland international یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
digital equipment corporation سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
Dec یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
smokescreen عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
leukosis زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
horner سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
free issue materials موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
metencephalon قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
parbasis سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
particular lien حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
third party lease توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
cost plus contracts به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
unbundled اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
disruptive pattern اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
leukon عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com