English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
chromometer ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
Other Matches
atomic ساعت خیلی دقیقی که از تغییر انرژی اتم ها به عنوان مرجع استفاده میکند
thermostats :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostat :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
sundials ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
backgrounds تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
dead آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
platelet صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
Look at the watch. نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine. طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindles دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time ساعت بین المللی ساعت استاندارد
synchronous ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock ساعت از روی ساعت
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
doesn't نمیکند
why does he not admit it چراتصدیق نمیکند
it makees no difference فرقی نمیکند
it makees no difference تفاوتی نمیکند
it is secure عیب نمیکند
it is not in good workingorder خوب کار نمیکند
static که در زمان تغییر نمیکند. 2-
constants آنچه تغییر نمیکند
constant آنچه تغییر نمیکند
it is indifferent to me برای من فرقی نمیکند
fixes رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
fix رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulator مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulators مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
fix فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
it makes a t. difference تفاوت خیلی زیادی نمیکند
the face remains مطلب همانست که هست فرق نمیکند
sticking points حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
weedless قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
The heating doesn't work. این سیستم حرارتی کار نمیکند.
The heating doesn't work. این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
outages مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
The light doesn't work. این چراغ برق کار نمیکند.
inactive آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
outage مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
inert که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
coast is clear <idiom> هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
incompatible ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
sticking point حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
heats گرما
isotherm خط هم گرما
heat گرما
radiation of heat گرما
cauma گرما
background processing فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
landing zone فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
timberline خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
down مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
defective خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
no parity ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند
deadbeat <idiom> شخصی که هیچ وقت قرضش را پرداخت نمیکند
infallibilist کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند
incalescent گرما گرای
incalescence گرما جویی
heat exchange تبادل گرما
heat absorbing جذب گرما
hot cabinet قفسه گرما
intensity of heat شدت گرما
melted از گرما سوختن
non conducting عایق گرما
thermal مربوط به گرما
heat transmission انتقال گرما
heat radiation تابش گرما
heat loss تلف گرما
heat transfer انتقال گرما
I am absolutely baked. از گرما پختم
thermal flux شار گرما
heat flux شار گرما
heat flow جریان گرما
thermoelectric گرما برقی
cold is merely privative گرما نیست
radiator گرما تاب
thermochemistry گرما شیمی
thermoelasticity گرما کشسانی
convection انتقال گرما
thermal agitation voltage اثر گرما
thermal effect اثر گرما
thermal unit واحدسنجش گرما
thermal reservoir منبع گرما
thermometers گرما سنج
thermometer گرما سنج
adiabatic عایق گرما
btu واحدبریتانیایی گرما
radiator گرما افکن
pyro electricity گرما برق
radiators گرما تاب
radiators گرما افکن
thermo electricity گرما برق
pyromagnetic گرما- مغناطیس
calorification پیدایش گرما
thermosphere گرما کره
thermosphere گرما سپهر
thermomagnetic گرما مغناطیس
temperatures درجه گرما
heats گرما حرارت
heat گرما حرارت
temperature درجه گرما
nonlinear مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
non impact printer که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
jus ex injuria non oritur تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
local وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
locals وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
fehrenheit thermometer گرما سنج فارنهایت
she cannot bear heat طاقت گرما را ندارد
thermoforming شکل دادن با گرما
she cannot bear heat تاب گرما رانمیاورد
thermonuclear reaction واکنش گرما- هستهای
warmth تعادل گرما ملایمت
heat fast paint رنگ مقاوم گرما
thermoelectric effect اثر گرما- برق
radiator بیرون دهنده گرما
heat-stroke گرماگرفتگی غش در اثر گرما
thermotaxis تحرک در اثر گرما
thermotropic علاقمند به گرما دماگرای
thermotropism حساسیت نسبت به گرما
cooling water thermometer گرما سنج اب سرد
to evolve heat گرما بیرون دادن
to resist heat تاب گرما اوردن
mechanical equivalent of heat هم ارز مکانیکی گرما
thermolytic وابسته به تحلیل گرما
diathermacy خاصیت هدایت گرما
heat stroke گرماگرفتگی غش در اثر گرما
calories واحد سنجس گرما
calorie واحد سنجس گرما
radiators بیرون دهنده گرما
heat flux density چگالی شار گرما
therms واحد گرما حمام
therm واحد گرما حمام
therms حمام عمومی گرما
swelters از گرما بیحال شدن
resistant to heat مقاوم در برابر گرما
calory واحد سنجس گرما
sweltered از گرما بیحال شدن
swelter از گرما بیحال شدن
heat transfer coefficient ضریب انتقال گرما
british thermal unit واحد بریتانیایی گرما
chinical t. گرما سنج طبی
hot shorteness شکنندگی حاصل از گرما
b.t.u. واحد بریتانیایی گرما
baking enamel لعاب دادن با گرما
temperature independent paranagnetism پارامغناطیس گرما مستقل
therm حمام عمومی گرما
freed پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
fixes برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
frees پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
ro ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند
fix برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
down مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
freeing پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
warm spot اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
calories واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
thermolytic وابسته به تجزیه در اثر گرما
conductibility of heat قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
thermographic وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
convectors جسم انتقال دهنده گرما
calorie واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
heater بخاری دستگاه تولید گرما
heat radiates from the stove گرما ازبخاری متشعشع میشود
electricity مین نور یا گرما یا نیرو
stew خیس عرق شدن [در گرما]
convector جسم انتقال دهنده گرما
heaters بخاری دستگاه تولید گرما
subroutine زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
zero slot lan شبکه محلی که از آداپتور داخلی استفاده نمیکند و به جای آن از پورت مخصوص
illegal دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
static زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
registers ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
variations of temperature اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
non procedural language زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
downtime مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
epicritic تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
thermostat تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostats تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
In the heat of the moment <idiom> [در گرما گرم کار] [بحث ومجادله لفظی]
fellow traveler کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
i/o روش انتساب آدرس خاص به هر پورت ورودی /خروجی که فضای حافظه را استفاده نمیکند
thermostatics اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
material theory of heat پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
faults مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com