Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
civil time
ساعت محلی
Other Matches
sundials
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
blit
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
bitblt
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
Look at the watch.
نگاه کنید به ساعت
[مچی]
ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine.
طبق ساعت
[مچی]
من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11.
من ساعت ۱۱ باید خانه باشم.
[چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
localism
ایین محلی علاقه محلی
local procurement
تدارک محلی فراورده محلی
spindle
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindles
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.
او
[مرد]
عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
standard time
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
local posts
پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
synchronous
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise
مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock
ساعت از روی ساعت
transmissions
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
regional
<adj.>
محلی
local
<adj.>
محلی
vernaculars
محلی
vernacular
محلی
regional
محلی
regionally
محلی
residential
محلی
natives
محلی
native
محلی
locals
محلی
local line
خط محلی
local
محلی
sympatry
هم محلی
parochial
محلی
domestic
محلی
topical
محلی
occupation crossing
پل محلی
autochthonous
محلی
autochthon
محلی
local loop
حلقه محلی
local investigation
تحقیق محلی
local intelligence
هوش محلی
local echo
پژواک محلی
local group
گروه محلی
local government
حاکم محلی
provincial road
جاده محلی
local mode
باب محلی
local national
سکنه محلی
provincial
ولایتی محلی
local procurement
خرید محلی
local time
زمان محلی
local paper
روزنامه محلی
local norm
هنجار محلی
local network
شبکه محلی
local time
وقت محلی
costume
لباس محلی
costumes
لباس محلی
local government
حکومت محلی
local file
فایل محلی
provincialism
محلی اندیشی
local authority
انجمن محلی
dialect
زبان محلی
dialects
زبان محلی
indigenous industries
صنایع محلی
local store
ذخیره محلی
sepoy
پاسبان محلی
kangoroo court
دادگاه محلی
local enquiry
بازجویی محلی
local currency
پول محلی
local circuit
مدار محلی
local center
مرکز محلی
brogue
لهجه محلی
brogues
لهجه محلی
local area network
شبکه محلی
legman
خبرنگار محلی
homebred
بازیگر محلی
regional purchase
خرید محلی
localized
محلی - محصوربهیکمحل
local vertical
قائم محلی
place
در محلی گذاردن
off
از محلی بخارج
domestic economy
اقتصاد محلی
ordinances
مقررات محلی
ordinance
مقررات محلی
patters
لهجه محلی
parish council
شورای محلی
pattering
لهجه محلی
pattered
لهجه محلی
patter
لهجه محلی
localism
اصطلاح محلی
placing
در محلی گذاردن
local variable
متغیر محلی
places
در محلی گذاردن
territorial
محلی منطقهای
local terminal
پایانه محلی
local terminal
ترمینال محلی
local storage
انباره محلی
local security
تامین محلی
local road
راه محلی
homebrew
بازیگر محلی
local purchase
خرید محلی
overwrite
نوشته داده در محلی
provincialism
عقایدوافکار محدود محلی
locked up
در محلی محصور کردن
local
داخلی اخبار محلی
decentralize
حکومت محلی دادن
decentralizes
حکومت محلی دادن
traject
از محلی عبور کردن
decentralizing
حکومت محلی دادن
overrunning
سرتاسر محلی رافراگرفتن
decentralises
حکومت محلی دادن
overruns
سرتاسر محلی رافراگرفتن
somewheres
یک جایی دریک محلی
step out
از محلی خارج شدن
overrun
سرتاسر محلی رافراگرفتن
overwrite
بالای محلی نوشتن
locals
داخلی اخبار محلی
district call box
جعبه خبر محلی
square dance
رقص محلی امریکا
lock up
در محلی محصور کردن
recorders
رئیس دادگاه محلی
recorder
رئیس دادگاه محلی
to go on the parish
اعانه محلی گرفتن
rural district council
انجمن محلی زراعی
decentralised
حکومت محلی دادن
decentralising
حکومت محلی دادن
autonomy
استقلال محلی محدود
reference
دستیابی به محلی در حافظه
references
دستیابی به محلی در حافظه
local group of galaxies
کهکشانهای گروه محلی
local hour angle
زاویه ساعتی محلی
local warning
اعلام خطر محلی
somewhere
یک جایی دریک محلی
local traffic
رفت و امد محلی
vernacularism
استعمال زبان محلی
local subscriber
مشترک تلفنی محلی
To keep away from a place.
از محلی دور شدن
local exchange
ردوبدل کننده محلی
local area network
شبکه ناحیه محلی
grass roots
اجتماع محلی منشاء
take it out on
<idiom>
بی محلی به خاطر عصبانیت
getup
<idiom>
لباس محلی پوشیدن
emplace
در محلی قرار دادن
provincialism
گویش یا لهجه محلی
local authority
مرجع صلاحیتدار محلی
costumer
خیاط لباسهای محلی وویژه
localizes
محلی کردن موضعی ساختن
localises
محلی کردن موضعی ساختن
distant
آنچه در محلی قرار دارد
costumiers
خیاط لباسهای محلی وویژه
bear garden
محلی که درانجاخرسها رابجنگ می اندازند
patavinity
لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
costumier
خیاط لباسهای محلی وویژه
maps
در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
map
در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
folklike
شبیه افسانه ها وعادات محلی
localising
محلی کردن موضعی ساختن
localize
محلی کردن موضعی ساختن
zero slot lan
شبکه محلی بدون شکاف
folkish
شبیه افسانه هاوعادات محلی
independency
اصول استقلال کلیساهای محلی
mains electricity
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
sites
محلی که پایه چیزی باشد
localizing
محلی کردن موضعی ساختن
site
محلی که پایه چیزی باشد
local warning
سیستم اعلام خطر محلی
sited
محلی که پایه چیزی باشد
by my watch
ساعت من
watched
ساعت
h hour
ساعت س
watch
ساعت
watches
ساعت
clk
ساعت
Every so often . Every hour on the hour.
دم به ساعت
watching
ساعت
clock generator
ساعت زا
clock
ساعت
ticker
[colloquial]
[watch]
ساعت
timŠepiece
ساعت
oclock
ساعت
timepieces
ساعت
ticker
ساعت
self-esteem
ساعت
hours
ساعت
maypop
گل ساعت
hourly
ساعت به ساعت
hour
ساعت
clocks
ساعت
passionflower
گل ساعت
clocks
ساعت ها
horologium
ساعت
horologii
ساعت
horologe
ساعت
zero hour
ساعت س
clock
ساعت
timepiece
ساعت
passion flower
گل ساعت
time-piece
ساعت
in hour's time
دو ساعت
hour ly
ساعت به ساعت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com