Dictiornary-Farsi | سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (15 milliseconds)

English	Persian
Open-plan <adj.>	سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد


Other Matches

regions	محوطه بسیار وسیع وبی انتها
region	محوطه بسیار وسیع وبی انتها
fabrique	[ساختمانی در محوطه باغ]
taxiway	محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage	انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
broad minded	دارای فکر وسیع
large minded	دارای فکر وسیع
apron	محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons	محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
clear way	محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
classification yard	محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space	محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
large	وسیع
larger	وسیع
largest	وسیع
far reaching	وسیع
abroad	وسیع
captious	وسیع
spacious	وسیع
of a wide scope	وسیع
extensive	وسیع
champaign	وسیع
capacious	وسیع
roomiest	وسیع
vast	وسیع
roomy	وسیع
far-reaching	وسیع
vasty	وسیع
immense	وسیع
ample	وسیع
roomier	وسیع
panoramic	وسیع
wide	فراخ وسیع
latitudinarianism	وسیع نظری
room	وسیع تر کردن
latifundia	املاک وسیع
rooms	وسیع تر کردن
capaciously	بطور وسیع
wide	نامحدود وسیع
wider	فراخ وسیع
widish	نسبتا وسیع
wider	نامحدود وسیع
widest	فراخ وسیع
plausive	وسیع محتمل
comprehensive	وسیع محیط
widest	نامحدود وسیع
to cover much ground	وسیع بودن
broadly	بطور وسیع
immensely	بطور وسیع
superhighway	جاده وسیع
gumming	وسیع کردن
heavy advertising	تبلیغات وسیع
extensive cultivation	زراعت وسیع
gums	وسیع کردن
gummed	وسیع کردن
gum	وسیع کردن
superhighways	جاده وسیع
vastly	بطور وسیع
extensive agriculture	کشاورزی وسیع
steppes	جلگه وسیع بی درخت
steppe	جلگه وسیع بی درخت
broadcast	توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
broadcasts	توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
enlarge	توسعه دادن وسیع کردن
large-scale	نسبتا زیاد بمعیار وسیع
avenuse	خیابان وسیع راهرو باغ
ground swell	طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
large scale production method	روش تولیدبه مقیاس وسیع
broadloom	ساخته شده درکارگاه وسیع
enlarged	توسعه دادن وسیع کردن
enlarges	توسعه دادن وسیع کردن
large scale	نسبتا زیاد بمعیار وسیع
enlarging	توسعه دادن وسیع کردن
crown green bowls	بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
hidden momentum of population growth	به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
land office business	کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
enclosures	محوطه
hawed	محوطه
garth	محوطه
zone	محوطه
wards	محوطه
ward	محوطه
ground	محوطه
spaces	محوطه
zones	محوطه
space	محوطه
area	محوطه
areas	محوطه
hawing	محوطه
haw	محوطه
compound	: محوطه
compound	محوطه
precincts	محوطه
compounded	محوطه
compounded	: محوطه
compounds	: محوطه
compounds	محوطه
precinct	محوطه
enclosure	محوطه
haws	محوطه
yard man	متصدی محوطه
penalty areas	محوطه پنالتی
cubby	محوطه مکعب
penalty area	محوطه پنالتی
chill space	محوطه سردخانه
lawn	محوطه چمن
area of probability	محوطه احتمالات
out port	بندرخارج از محوطه
cincture	حلقه محوطه
lawns	محوطه چمن
run	ترتیب محوطه
courtyard	محوطه محصور
runs	ترتیب محوطه
farmyard	محوطه مزرعه
clear way	محوطه صعود
run way	محوطه فرود
yards	محوطه یا میدان
dock yard	محوطه لنگرگاه
dock yard	محوطه بارانداز
apron	محوطه بارگیری
enceinte	محوطه قلعه
Inc	مخفف محوطه
environment architecture	معماری محوطه
aprons	محوطه بارگیری
yard	محوطه یا میدان
yard	حیاط محوطه
buffer distance	محوطه امنیت
area of visibility	محوطه دید
runout	محوطه دویدن
freeze space	محوطه سردخانه
trap	محوطه کوچک
yards	حیاط محوطه
embarkation area	محوطه بارگیری
closer	چهاردیواری محوطه
stockyard	محوطه دامداری
closes	چهاردیواری محوطه
goal crease	محوطه دروازه
ambit	وسعت محوطه
close	چهاردیواری محوطه
farmyards	محوطه مزرعه
lot	قرعه محوطه
god's acre	محوطه کلیسا
closest	چهاردیواری محوطه
parking	محوطه پارک کردن
chill space	محوطه سرد انبار
magazine space	محوطه زاغه مهمات
plains	میدان یا محوطه جنگ
backcourt	محوطه پشت یک سوم
plainest	میدان یا محوطه جنگ
cubbyhole	محوطه کوچک ومحصور
plainer	میدان یا محوطه جنگ
run way	محوطه دویدن هواپیما
plain	میدان یا محوطه جنگ
wards	حیاط محوطه زندان
ward	حیاط محوطه زندان
catcher's box	محوطه مخصوص توپگیر
quarterdecks	محوطه تشریفات ناو
back boundary line	محوطه پشت خط سرویس
sited	محل محوطه کار
sites	محل محوطه کار
outdoor lighting fixtures	چراغهای روشنائی محوطه
impark	در محوطه نگاه داشتن
holding ground	محوطه نگهدارنده لنگر
landscape architecture	معماری محوطه سازی
loculus	محوطه یاحفره کوچک
quarterdeck	محوطه تشریفات ناو
site	محل محوطه کار
area of uncertainity	محوطه عدم امنیت
side lines	محوطه بیرون از خط کناری
back judge	داور در محوطه دفاعی
Xerox PARC	مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
outer fix	محوطه توقف خارجی هواپیما
border break	ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
batter's box	محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
outland	زمینهای خارج از محوطه ملک
tank farm	محوطه مخازن نفت وغیره
broken field	محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
gully	محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gullies	محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gulleys	محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
tree farm	محوطه درخت کاری جنگل
arresting sheave span	محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
pickup field	محوطه سوار شدن درهواپیما
arresting system runout	محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
departure end	انتهای محوطه دویدن هواپیما
base hit	ضربه به داخل محوطه باامتیاز
ping pong court	محوطه بازی پینگ پنگ
front court	محوطه جلو خط سرویس اسکواش
nett	محوطه تمرین محصوربا تور
nets	محوطه تمرین محصوربا تور
net	محوطه تمرین محصوربا تور
loculus	محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
clearance inwards	ورود کشتی به محوطه گمرک
back room	محوطه بین خط پایانی ودیوار
wats	Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
ball hawk	مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
navy yard	محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
embarkation area	محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
land scaping	محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
covered position	محوطه تحت پوشش موضع مخفی