English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (8 milliseconds)
English Persian
salon سالن زیبایی
salons سالن زیبایی
beauty salon سالن زیبایی
Search result with all words
saloon سالن زیبایی رستوران
saloons سالن زیبایی رستوران
Is there a beauty salon in the hotel? آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
Other Matches
beauties زیبایی
trimness زیبایی
concinnity زیبایی
sheen زیبایی
good looks زیبایی
pulchritude زیبایی
beauty زیبایی
inelegance نا زیبایی
kalon زیبایی
amphitheater سالن
coliseum سالن
aesthetes زیبایی گرا
aesthetic زیبایی شناختی
aesthetic وابسته به زیبایی
aesthetics زیبایی شناسی
glee زیبایی کامیابی
aesthetically وابسته به زیبایی
aesthetically زیبایی شناختی
esthetic زیبایی شناختی
esthete زیبایی گرا
esthetics زیبایی شناسی
picturesqueness زیبایی روشنی
aestheticism زیبایی گرایی
esthetician زیبایی شناس
aesthetician زیبایی شناس
there is no style about her سرووضعش زیبایی
beauty spots خال زیبایی
beauty spot خال زیبایی
elegance زیبایی وقار
constructivism ضد زیبایی شناسی
prettiness زیبایی عاریتی
grace زیبایی خوبی
graces زیبایی خوبی
gracing زیبایی خوبی
aesthete زیبایی گرا
graced زیبایی خوبی
mass hall سالن نهارخوری
concourse سالن اصلی
gallery سرسرا سالن
mass hall سالن غذاخوری
mess سالن غذاخوری
living room سالن نشیمن
colosseum سالن بزرگ
lyceum سالن بحث
lobby سالن انتظار
music halls سالن موسیقی
lobbies سالن انتظار
lobbied سالن انتظار
basilica سالن درازومستطیل
arrival hall سالن ورود
showrooms سالن نمایشگاه
messes سالن غذاخوری
living rooms سالن نشیمن
gyms سالن ژیمناستیک
arrival hall سالن ورود
gym سالن ژیمناستیک
ballrooms سالن رقص
ballroom سالن رقص
drawing room سالن پذیرایی
basilicas سالن درازومستطیل
showroom سالن نمایشگاه
drawing rooms سالن پذیرایی
music hall سالن موسیقی
galleries سرسرا سالن
unprompted دارای زیبایی طبیعی
illness faded her beauty ناخوشی زیبایی اوراکاست
a beauty and an elegance beyond [ without] compare زیبایی و ظرافتی بی مقایسه
venus الهه عشق و زیبایی
she was a model of besuty نمونه زیبایی بود
aesthetics زیبایی گرایی مبحث
body-building ورزش زیبایی اندام
aphrodite الههء عشق و زیبایی
psyche شاهزاده زیبایی که " کوپید"
body building ورزش زیبایی اندام
plastic surgery جراحی ترمیمی و زیبایی
seeming فاهر نما زیبایی
parlor car سالن استراحت قطار
amusement arcade سالن بازیهای الکترونیکی
departure hall سالن ترک کردن
wardroom سالن بیماران بیمارستان
saloon car واگن سالن دار
officer's mess سالن غذاخوری افسران
dramshop سالن مشروب فروشی
lobbied سالن هتل و مهمانخانه
lobbies سالن هتل و مهمانخانه
dojang سالن تمرین تکواندو
indoor soccer فوتبال داخل سالن
lobby سالن هتل و مهمانخانه
court tennis تنیس داخل سالن
refectories سالن ناهار خوری
refectory سالن ناهار خوری
lyceum سالن سخنرانی عمومی
astrodome سالن رسد خانه
beauty shop سالن ارایش وزیبایی
queen of love زهره نام الهه زیبایی
basilicas کلیساهایی که سالن دراز دارند
The hall has three exits. سالن دارای سه خروجی است.
basilica کلیساهایی که سالن دراز دارند
valhalla سالن پذیرایی خدای اودین
parlormaid کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
maenad حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
aestheticism زیبایی پرستی علاقمندی به هنرهای زیبا
The jewels were laid out beautifully. جواهرات رابطرز زیبایی چیده بودند
ripe beauty زیبایی زنی که رشد کرده است
menad حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
adonic جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
passe دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده
naves سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
lounge car قطار دارای سالن استراحت وتفریح
nave سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
mess hall سالن غذا خوری سرباز خانه
adonis جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
Industrial Aesthetic [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
pinup girl دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
fucus رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
lounger کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
grace note نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
pullman car واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد
plateform بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
City Beautiful [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
gatecrashers کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrasher کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
wampum صدف براق و زیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
Japonaiserie [از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
lounged اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
dining facility ساختمان ناهارخوری قسمت ناهارخوری سالن نهارخوری
lounging اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
room-sized rug فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com