Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
hyperborean
ساکن دورترین نقطه شمالی زمین بسیار سرد
Other Matches
farthest
دورترین نقطه
aboral
دورترین نقطه از جهان
outermost
از دورترین نقطه خارج
extreme
دورترین نقطه فزونی
soputheasternmost
در دورترین نقطه جنوب شرقی
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
thule
اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
outfield
محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
to animals
ساکن زمین
rain worm
ساکن زمین دنیوی
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
pudding
زمین بسیار خیس
puddings
زمین بسیار خیس
surface zero
نقطه صفر زمین
neutral earth
زمین کردن نقطه صفر
perigee
نزدیکترین نقطه مدار به کره زمین
epicentre
نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
epicentres
نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
departure end
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
succeeding spot
نقطه بعدی که توپ باید انجابه زمین گذاشته شود
offset distance
مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern dawn
سپیده شمالی فجر شمالی
beta librae
کفه شمالی زبانی شمالی
norther
شمالی باد سرد شمالی
aurora borealis
فجر شمالی سپیده شمالی
northern lights
سپیده شمالی فجر شمالی
check point
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
point of fall
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
furthermost
دورترین
furthest
دورترین
endmost
دورترین
lattermost
دورترین
ultimate
دورترین
farthest
دورترین
farmost
دورترین
farthermost
دورترین
hindmost
دورترین
utmost
دورترین
northen america nebula
ابری امریکای شمالی سحابی امریکای شمالی
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
plan range
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
infinity
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
the utmost limits
دورترین منتهای کوشش
the back of beyond
دورترین گوشه جهان
northernmost
دورترین محل در شمال
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
land's end
دماغهای که در دورترین قسمت باختر انگلستان واقع است
ultra high frequency
بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f.
بسامد بسیار بسیار زیاد
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
state-of-the-art
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
boreal
شمالی
Nordic
شمالی
norland
شمالی
northern
شمالی
north
شمالی
northerly
شمالی
arctic
شمالی
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
boreas
باد شمالی
kingduck
قوی شمالی
northwards
قسمت شمالی
nordic council
شورای شمالی
north country
انگلستان شمالی
north star
ستاره شمالی
northern dawn
شفق شمالی
papoose
درامریکای شمالی
this line lies north
این خط شمالی
herring gull
گاکی شمالی
herring gulls
گاکی شمالی
first world
امریکای شمالی
Northern Ireland
ایرلند شمالی
foumart
گربه شمالی
Upper Volta
ولتای شمالی
eider
قوی شمالی
eider
مرغابی شمالی
kiffa borealis
کفه شمالی
aurora borealis
شفق شمالی
corona borealis
اکلیل شمالی
coronae borealis
اکلیل شمالی
kingduck
مرغابی شمالی
moose
گوزن شمالی
elks
گوزن شمالی
northward
قسمت شمالی
elk
گوزن شمالی
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
solan
قاز دریای شمالی
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
caribous
گوزن امریکای شمالی
caribous
گوزن امریکایی شمالی
caribou
گوزن امریکای شمالی
tho
اهل تونکن شمالی
caribou
گوزن امریکایی شمالی
northwardly
بطرف شمال شمالی
northern lights
نور فجر شمالی
cygni
طایر صلیب شمالی
yankee doodle
سرباز شمالی امریکا
NI
مخفف ایرلند شمالی
cariboo
گوزن امریکایی شمالی
malamute
سگ سورتمه کش امریکای شمالی
cygnus
طایر صلیب شمالی
zeta coronae borealis
زتا- اکلیل شمالی
margarita
الفا- اکلیل شمالی
junco
سهره امریکای شمالی
auroral
مربوط به نور شمالی
aurorean
مربوط به نور شمالی
malemute
سگ سورتمه کش امریکای شمالی
niagaranexus
رودخانهای درامریکای شمالی
niagara nexus
رودخانهای درامریکای شمالی
alpha coronae borealis
الفا- اکلیل شمالی
gannet
غاز دریای شمالی
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
horseweed
خزه معمولی امریکای شمالی
Gospel side
[قسمت شمالی محراب یا کلیسا]
mockingbird
مرغ مقلد امریکای شمالی
copperlndian
سرخ پوست امریکای شمالی
kiffa borealis
زبان شمالی بتا- میزان
redskins
سرخ پوست امریکای شمالی
coyotes
گرگ صحرایی امریکای شمالی
saddle tree
یکجورگل لاله درامریکای شمالی
passenger pigeon
کبوتر وحشی امریکای شمالی
coyote
گرگ صحرایی امریکای شمالی
lynx
وشق صورت فلکی شمالی
lynxes
وشق صورت فلکی شمالی
redskin
سرخ پوست امریکای شمالی
boreal forest
جنگل سوزنی برگ شمالی
ice-foot
[دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
north atlantic treaty organization (nato
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
massasauge
مار زنگی امریکای شمالی
booby
نوعی قاز دریای شمالی
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
mallemuck
مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
tarheel
اهل استان کارولینای شمالی امریکا
musk rat
موش ابی امریکایی شمالی کرموش
casbah
محله بومیهای شهرهای شمالی افریقا
musquash
موش ابی امریکایی شمالی کرموش
eiderdown
پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
eider down
پرنرمی که ازمرغابی شمالی بدست میاید
eiderdowns
پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com