Dictiornary-Farsi | سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
olericulture	سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات


Other Matches

verdure	تازگی سبزیجات سبزی
greengrocery	سبزی فروشی
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones.	سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
produce	فراوردن
produced	فراوردن
produces	فراوردن
bistro	اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistros	اغذیه فروشی و مشروب فروشی
vegetables	سبزیجات
greenest	سبزیجات
green stuff	سبزیجات
green	سبزیجات
greens	سبزیجات
pot herbs	سبزیجات پختنی
herbs	سبزیجات معطر
Vegetables dont agree (disagree)with me .	سبزیجات به من نمی سازد
to cultivate vegetables	زراعت کردن سبزیجات
pot liquor	اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
julienne	ابگوشت سبزیجات بریده شده
herb spice blend	آمیخته ای از ادویه و سبزیجات معطر
keeps	نگاهداری
retention	نگاهداری
maintenance	نگاهداری
support	نگاهداری
subsistence	نگاهداری
internment	نگاهداری
keep	نگاهداری
maintainable	قابل نگاهداری
to give support to	نگاهداری کردن
term of maintenance	دوره نگاهداری
irretentive	ناتوان در نگاهداری
poise	ثبات نگاهداری
holds	چسبیدن نگاهداری
hold	چسبیدن نگاهداری
normal maintenance	نگاهداری بهنجار
retentiveness	نیروی نگاهداری
term of maintenance	مهلت نگاهداری
goulash	نوعی غذا که با گوشت گاو یاگوساله و سبزیجات تهیه میشود
gasholders	محفظه نگاهداری گاز
gasholder	محفظه نگاهداری گاز
baby-sitting	از بچه نگاهداری کردن
baby-sits	از بچه نگاهداری کردن
retainer	حکم نگاهداری و ضبط
baby-sit	از بچه نگاهداری کردن
retainers	حکم نگاهداری و ضبط
baby sit	از بچه نگاهداری کردن
baby-sat	از بچه نگاهداری کردن
poor rate	مالیات برای نگاهداری بی نوایان
vivarium	جای نگاهداری جانوران زمینی
nursery	محل نگاهداری اطفال شیرخوار
nurseries	محل نگاهداری اطفال شیرخوار
vegetable	سبزی
green stuff	سبزی
greenth	سبزی
greenstuff	سبزی
legume	سبزی
greenness	سبزی
greenery	سبزی
virescence	سبزی
green meat	سبزی
greenless	بی سبزی
veg	سبزی
viridity	سبزی
green jaundice	سبزی
bandbox	جعبهء مقوایی مخصوص نگاهداری کلاه
sacristy	محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
ossuary	فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
warrens	جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
warren	جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
vegetable soup	سوپ سبزی
coster	سبزی فروش
green vegetable	سبزی خوراکی
fawner	سبزی پاک کن
verdancy	حالت سبزی
vegetably	بشکل سبزی
wrack	اشغال سبزی
vegetably	سبزی وار
greengrocer	سبزی فروش
obsequious	سبزی پاک کن
pot herb	سبزی پختنی
greengrocers	سبزی فروش
viridescence	میل به سبزی
maket garden	باغ سبزی کاری
virescence	سبزی غیرعادی دربرگهای گل
buble and squeak	قیمه با سبزی یا کلم
What vegetables do you have?	چه سبزی هایی دارید؟
vegetable diet	خوراک سبزی دار
pickler	پیازترشی سبزی ترشی
costermonger	سبزی فروش دوره گرد
olla	یکجور اش سبزی دار دراسپانی
fawning	دم لابه سبزی پاک کنی
minestrone	سوپ غلیظ سبزی ولوبیاوماکارونی
fawningly	ازروی سبزی پاک کنی
garden stuff	حاصل باغ :سبزی ومیوه
livery stable	اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
flatteringly	متملقانه ازروی سبزی پاک کنی
borsch	نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
the greenish hue of blue	حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
Cooked vegetables digest easily.	سبزی پخته زود هضم است.
borscht	نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
gallows bird	کسی که سرش بوی قرمه سبزی میدهد
bookend	تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookends	تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
green bice	رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
quercetin	ماده رنگی کریسیتین [این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
flying shore	تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
refresh buffer	یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
on offer	فروشی
disposability	فروشی
on sale	فروشی
sales	فروشی
for sale	فروشی
gonidium	یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
grocery store [American E]	خواربار فروشی
pedlary	دست فروشی
whole sale dealer	عمده فروشی
perfumery	عطر فروشی
smithies	اهن فروشی
whole sale trade	عمده فروشی
slopwork	دوخته فروشی
peacockery	خود فروشی
optometry	عینک فروشی
smithy	اهن فروشی
draperies	پارچه فروشی
draperies	ماهوت فروشی
drapery	پارچه فروشی
toploftiness	خود فروشی
priggery	علم فروشی
salter	نمک فروشی
grocery	خواربار فروشی
retail trade	خرده فروشی
retail sales	خرده فروشی
retail dealing	خرده فروشی
wholesale	عمده فروشی
short sale	پیش فروشی
prudishness	عفت فروشی
cash crop	فرآورد فروشی
priggishness	علم فروشی
wineshop	باده فروشی
retail	جزئی فروشی
retail	خرده فروشی
slave trade	برده فروشی
snobbery	افاده فروشی
drugstores	دوا فروشی
short sale	سلم فروشی
staple	مرکزعمده فروشی
ironmongery	اهن فروشی
dealing in slaves	برده فروشی
chandlery	شمع فروشی
butchery business	گوشت فروشی
bijouterie	جواهر فروشی
barroom	نوشابه فروشی
stapling	مرکزعمده فروشی
stapled	مرکزعمده فروشی
glassman	شیشه فروشی
snack bars	ساندویچ فروشی
newsstand	روزنامه فروشی
toggery	لباس فروشی
upholstery	مبل فروشی
haberdashery	خرازی فروشی
pedantry	فضل فروشی
cash crop	محصول فروشی
taproom	بارمشروب فروشی
jewelry	جواهر فروشی
drugstore	دوا فروشی
food shop	خواربار فروشی
grocer's	خواربار فروشی
grocer's shop	خواربار فروشی
drapery	ماهوت فروشی
snack bar	ساندویچ فروشی
upholstery	پرده فروشی
pearlies	جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
to prank out oneself	خود فروشی کردن
trade price	قیمت عمده فروشی
to peacock oneself vref	خود فروشی کردن
ticket office	باجه بلیت فروشی
vintnery	عمده فروشی شراب
box office	باجه بلیط فروشی
oversold	فزون فروشی کردن
oversells	فزون فروشی کردن
overselling	فزون فروشی کردن
oversell	فزون فروشی کردن
convenience stores	خواربار فروشی کوچک
convenience store	خواربار فروشی کوچک
wineshop	مغازه شراب فروشی
wholesale price	قیمت عمده فروشی
soda fountains	مغازه لیموناد فروشی
swaggering	کبر فروشی خودستایی
swaggers	کبر فروشی خودستایی
at the but cher's	در دکان گوشت فروشی
barroom	بار یا پیاله فروشی
dram shop	جایگاه نوشابه فروشی
dramshop	سالن مشروب فروشی
dramshop	بار مشروب فروشی
gaudiness	خودنمائی جلوه فروشی
groggery	نوشابه فروشی میخانه
grogshop	دکان مشروب فروشی
quantity rebate	تخفیف عمده فروشی
swaggered	کبر فروشی خودستایی
swagger	کبر فروشی خودستایی