Dictiornary-Farsi | ستاره دریای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
sea nettle	ستاره دریای


Other Matches

double star	ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star	ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Lesghi star	ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
Anatolia	منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
high sea	دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
dog star	ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planets	ستاره سیار ستاره بخت
planet	ستاره سیار ستاره بخت
concentrator	وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform	ستاره وار ستاره وش
moderate sea	دریای معتدل
seaway	دریای متلاطم
mediterranean sea	دریای مدیترانه
aegean sea	دریای اژه
adriatic sea	دریای ادریانیک
smooth see	دریای ارام
territorial sea	دریای ساحلی
territorial sea	دریای داخلی
mare clausum	دریای بسته
blue water	دریای ازاد
the black sea	دریای سیاه
high sea	دریای ازاد
mare liberum	دریای ازاد
flat calm	دریای روغنی
dead sea	دریای لوط
rough sea	دریای خراب
sea fight	جنگ دریای
Oman	دریای عمان
high seas	دریای ازاد
pontic	شبیه دریای سیاه
pores	در دریای تفکرغوطه ور شدن
service squadron	قسمت خدمات دریای
Channel Islands	جزیرههای دریای مانش
pore	در دریای تفکرغوطه ور شدن
pontic	وابسته به دریای سیاه
solan	قاز دریای شمالی
closed sea	دریای غیر ازاد
atlantic	دریای محیط غربی
erythrean	وابسته به دریای قلزم
bathyal	مربوط به دریای عمیق
heavy sea	دریای خیلی خراب
gannet	غاز دریای شمالی
calm sea	دریای خیلی ارام
polynia	منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
mediterranean sea	دریای روم بحر الروم
booby	نوعی قاز دریای شمالی
ship fever	طوفان سخت در دریای چین
polynya	منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
typhoon	توفان سخت دریای چین گردباد
typhoons	توفان سخت دریای چین گردباد
snug down	امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
submarine	زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
submarine boat	زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
overland route	راه سفر به هندوستان از دریای مدیترانه
Latvia	جمهوری لتونی در کرانهی جنوبی دریای بالتیک
small craft warning	پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
fire support station	نققه هدف اتش پشتیبانی دریایی ایستگاه اتش دریای
China denies militarizing South China Sea.	چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
baltic	دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
mediterranean	وابسته بدریای مدیترانه دریای مدیترانه
stars	ستاره
stellar	پر ستاره
starred	ستاره
starless	بی ستاره
aster	ستاره
asterisks	ستاره
star	ستاره
asterisk	ستاره
star connection	اتصال ستاره
medusa	ستاره دریایی
lodestaror load	ستاره قطبی
lucifer	ستاره بامدادی
lunette	ستاره صغیر
star spangled	مزین به ستاره
star spangled	ستاره نشان
star finder	ستاره یاب
y voltage	ولتاژ ستاره
stelliform	بشکل ستاره
stellate	ستاره مانند
starlike	ستاره مانند
hesperus	ستاره شام
starlet	ستاره کوره
starlet	ستاره کوچک
lodestar	ستاره قطبی
star bit	بیت ستاره
star washer	واشر ستاره ای
loadstar	ستاره قطبی
star voltage	ولتاژ ستاره
hesper	ستاره مغرب
loadstar	ستاره راهنما
lodestar	ستاره راهنما
uranus	ستاره اورانوس
polestar	ستاره قطبی
planetesimal	کوچک ستاره
pulsating star	ستاره تپنده
y winding	اتصال ستاره
pluto	ستاره پلوتو
polaris	ستاره قطبی
proto star	پیش ستاره
polaris	ستاره جدی
rolling stone <idiom>	ستاره سهیل
sabaism	ستاره پرستی
supergaint	ستاره ابرغول
moring star	ستاره بامداد
north star	ستاره شمالی
morning star	ستاره صبح
morning star	ستاره بامدادی
multiple star	ستاره چندگانه
neptune	ستاره نپتون
neutron star	ستاره نوترونی
north star	ستاره قطبی
nova	فانی ستاره
vesper	ستاره غروب
y connection	اتصال ستاره
y network	شبکه ستاره
georgium sidus	ستاره جرج
asterism	نشان ستاره
starfish	ستاره دریایی
comets	ستاره گیسودار
stellar	ستاره وار
stellar	شبیه ستاره
an infinitude of stars	تعدادنامحدودی ستاره
asterial	ستاره شکل
Jove	ستاره مشتری
asteroidal	مانند ستاره
astronavigation	ستاره نوردی
asterisks	نشان ستاره
companion	ستاره ندیم
mars	ستاره مریخ
astronomers	ستاره شناس
astronomer	ستاره شناس
Pole Star	ستاره قطبی
astral	شبیه ستاره
goat	ستاره جدی
goats	ستاره جدی
astrologer	ستاره شناس
astrologers	ستاره شناس
hexagram	ستاره شش وجهی
asterisk	نشان ستاره
astronmer	ستاره شناس
farsi be engilisi	ارایشگاه ستاره
d. star	ستاره جفتی
day star	ستاره بامداد
daystar	ستاره بامداد
pips	ستاره سردوش
shooting stars	ستاره ثاقب
dwarf star	ستاره کوتوله
shooting star	ستاره ثاقب
evening star	ستاره شامگاهی
finger fish	ستاره دریایی
sea pad	ستاره دریایی
fixed star	ستاره ثابت
gaint star	ستاره غول
asteroids	شبیه ستاره
asteroid	شبیه ستاره
comet	ستاره گیسودار
pipping	ستاره سردوش
camelopard	ستاره زرافه
cameleopardalis	ستاره زرافه
pip	ستاره سردوش
pipped	ستاره سردوش
stellular	شبیه ستاره کوچک
trigon	اجتماع سه ستاره باهم
trigon	سه حالتی ستاره سه تایی
astreated	تزئین شده با ستاره ها
venus	زن زیبا ستاره زهره
supergaint	ستاره فوق غول
syzygy	استقرارسه ستاره در خط مستقیم
the north star	ستاره قطبی یا شمالی
lucky star <idiom>	ستاره بخت واقبال
asterisks	با ستاره نشان کردن
castors	ستاره اول دو پیکر
castor	ستاره اول دو پیکر
caster	ستاره اول دو پیکر
Dingbat	نوشتاری که حاوی ستاره
giant star	ستاره بزرگ و درخشان
he can read the sky	ستاره شناس است
stars	نشان ستاره اختر
starred	نشان ستاره اختر
medusoid	مانند ستاره دریایی
moring star	ستاره صبح ناهید
starlight	وابسته بنور ستاره
campaign star	نشان جنگی ستاره
bronze star medal	مدال ستاره برنز
all star	تیم تمام ستاره
all-star	تیم تمام ستاره
twinkling	چشمک زدن ستاره
receptor	ستاره مساعد گیرنده
stardom	ستاره شدن سینماوغیره
casters	ستاره اول دو پیکر
asterism	هر چیزی شبیه ستاره
receptors	ستاره مساعد گیرنده
asterisk	با ستاره نشان کردن
azimuth	ازیموت ستاره السمت
blazing star	ستاره دنباله دار
star	نشان ستاره اختر
stellify	بشکل ستاره دراوردن
asteroids	ستاره مانند ستارهای