Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
vesper
ستاره غروب
Other Matches
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planets
ستاره سیار ستاره بخت
planet
ستاره سیار ستاره بخت
night
غروب
gloam
غروب
sunset
غروب
evening
غروب
sunsets
غروب
evenfall
غروب
nights
غروب
sundown
غروب
concentrator
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
westering
غروب کننده
go down
غروب کردن
visible setting
غروب مرئی
second dog watch
پاس غروب
vesper
غروب نمازمغرب
cockshut
غروب افتاب
theoretical setting
غروب نظری
moonset
غروب ماه
dusk
هنگام غروب
to go down
غروب کردن
even fall
اول غروب
evening naval twilight
غروب دریایی
sunsets
غروب افتاب
sunset
غروب آفتاب
the setting of the sun
غروب کردن خورشید
gloaming
غروب تاریک و روشن
hesper
مظهرستاره غروب یازهره
acronical
فاهر شونده در غروب افولی
acronichal
فاهر شونده در غروب افولی
stelliform
ستاره وار ستاره وش
dog watch
پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
the sun is near setting
افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
airglow
روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
star
ستاره
aster
ستاره
asterisk
ستاره
asterisks
ستاره
stellar
پر ستاره
starless
بی ستاره
starred
ستاره
stars
ستاره
north star
ستاره شمالی
gaint star
ستاره غول
georgium sidus
ستاره جرج
lunette
ستاره صغیر
medusa
ستاره دریایی
loadstar
ستاره قطبی
nova
فانی ستاره
planetesimal
کوچک ستاره
sea pad
ستاره دریایی
loadstar
ستاره راهنما
lodestar
ستاره قطبی
hesper
ستاره مغرب
lucifer
ستاره بامدادی
lodestaror load
ستاره قطبی
moring star
ستاره بامداد
morning star
ستاره صبح
morning star
ستاره بامدادی
multiple star
ستاره چندگانه
lodestar
ستاره راهنما
hesperus
ستاره شام
fixed star
ستاره ثابت
neptune
ستاره نپتون
neutron star
ستاره نوترونی
north star
ستاره قطبی
pluto
ستاره پلوتو
polaris
ستاره قطبی
farsi be engilisi
ارایشگاه ستاره
rolling stone
<idiom>
ستاره سهیل
y winding
اتصال ستاره
y network
شبکه ستاره
y connection
اتصال ستاره
uranus
ستاره اورانوس
supergaint
ستاره ابرغول
hexagram
ستاره شش وجهی
stelliform
بشکل ستاره
stellate
ستاره مانند
starlike
ستاره مانند
sea nettle
ستاره دریای
sabaism
ستاره پرستی
pulsating star
ستاره تپنده
proto star
پیش ستاره
polestar
ستاره قطبی
polaris
ستاره جدی
star connection
اتصال ستاره
star finder
ستاره یاب
starlet
ستاره کوره
starlet
ستاره کوچک
star bit
بیت ستاره
star washer
واشر ستاره ای
y voltage
ولتاژ ستاره
star voltage
ولتاژ ستاره
star spangled
ستاره نشان
star spangled
مزین به ستاره
astronomers
ستاره شناس
stellar
ستاره وار
stellar
شبیه ستاره
asterisk
نشان ستاره
shooting star
ستاره ثاقب
asteroids
شبیه ستاره
an infinitude of stars
تعدادنامحدودی ستاره
asterial
ستاره شکل
asterism
نشان ستاره
asteroidal
مانند ستاره
astronavigation
ستاره نوردی
comets
ستاره گیسودار
asterisks
نشان ستاره
comet
ستاره گیسودار
companion
ستاره ندیم
mars
ستاره مریخ
astronomer
ستاره شناس
Pole Star
ستاره قطبی
astral
شبیه ستاره
Jove
ستاره مشتری
goat
ستاره جدی
goats
ستاره جدی
astrologer
ستاره شناس
starfish
ستاره دریایی
astrologers
ستاره شناس
astronmer
ستاره شناس
pipping
ستاره سردوش
dwarf star
ستاره کوتوله
pipped
ستاره سردوش
pip
ستاره سردوش
day star
ستاره بامداد
d. star
ستاره جفتی
evening star
ستاره شامگاهی
camelopard
ستاره زرافه
cameleopardalis
ستاره زرافه
finger fish
ستاره دریایی
shooting stars
ستاره ثاقب
asteroid
شبیه ستاره
pips
ستاره سردوش
daystar
ستاره بامداد
star
نشان ستاره اختر
starred
نشان ستاره اختر
stars
نشان ستاره اختر
lucky star
<idiom>
ستاره بخت واقبال
comets
ستاره دنباله دار
syzygy
استقرارسه ستاره در خط مستقیم
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
casters
ستاره اول دو پیکر
venus
زن زیبا ستاره زهره
trigon
سه حالتی ستاره سه تایی
trigon
اجتماع سه ستاره باهم
supergaint
ستاره فوق غول
pentalpha
ستاره پنج پره
asteroids
ستاره مانند ستارهای
twinkling
چشمک زدن ستاره
all-star
تیم تمام ستاره
all star
تیم تمام ستاره
astreated
تزئین شده با ستاره ها
asterisks
با ستاره نشان کردن
pulsating star
ستاره ضربان دار
asterisk
با ستاره نشان کردن
regulus
ستاره قلب الاسد
receptors
ستاره مساعد گیرنده
pentagram
ستاره پنج راس
stardom
ستاره شدن سینماوغیره
asteroid
ستاره مانند ستارهای
giant star
ستاره بزرگ و درخشان
Dingbat
نوشتاری که حاوی ستاره
he can read the sky
ستاره شناس است
caster
ستاره اول دو پیکر
campaign star
نشان جنگی ستاره
bronze star medal
مدال ستاره برنز
blazing star
ستاره دنباله دار
medusoid
مانند ستاره دریایی
azimuth
ازیموت ستاره السمت
moring star
ستاره صبح ناهید
asterism
هر چیزی شبیه ستاره
receptor
ستاره مساعد گیرنده
shiner
ستاره کلاه ابریشمی
starfinder
دستگاه ستاره یاب
starlight
وابسته بنور ستاره
castors
ستاره اول دو پیکر
star of bethlehem
ستاره بیت اللحم
comet
ستاره دنباله دار
star globe
ستاره یاب کروی
star delta switch
کلید ستاره مثلث
stellify
بشکل ستاره دراوردن
stellular
شبیه ستاره کوچک
stellify
بشکل ستاره درامدن
castor
ستاره اول دو پیکر
star crossed
دارای ستاره نحس
planetariums
سیاره نما ستاره دیدگاه
planetarium
سیاره نما ستاره دیدگاه
pole position
آغازگاه
[ستاره شناسی]
[ارتش]
aces
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
ace
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
solstitium
[نقطه]
انقلاب
[ستاره شناسی]
starlit
روشن شده از نور ستاره
He has not a single star in all the seven skies.
<proverb>
یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
star
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
starred
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com