Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
main sequence stars
ستارگان رشته اصلی
Other Matches
majored
رشته اصلی
major
رشته اصلی
main sequence
رشته اصلی
majoring
رشته اصلی
null
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
the stars twinkle
ستارگان
an infinitude of stars
ستارگان بیشمار
star chart
نقشه ستارگان
star catalogue
فهرست ستارگان
nedula
سحاب ستارگان
variable stars
ستارگان متغیر
scintillation
چشمک زدن ستارگان
planetary influence
تاسیس ستارگان یا کواکب
asterium
عنصر ویژه ستارگان
interstellar space
فاصله میان ستارگان
interstellar
واقع در میان ستارگان
sights
رصد کردن ستارگان
asterism
برج دستهای از ستارگان
circumpolar stars
ستارگان پیرا قطبی
circumpolar stars
ستارگان دور قطبی
sight
رصد کردن ستارگان
thready
رشته رشته باصدای باریک
starfinder
وسیله شناسایی ستارگان در اسمان
astrophotography
عکس برداری از ستارگان برای تحقیقات فضایی
starlight scope
دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
heliometry
پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
sextant
وسیله اندازه گیری ارتفاع ستارگان مسافت سنج دریایی
nebula
تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
fiberize
رشته رشته کردن
thread
رشته رشته شدن
threads
رشته رشته شدن
fibrillation
رشته رشته سازی
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
sextant altitude
ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
sierra
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
funicle
رشته
ghaut
رشته
string
رشته
filament
رشته
reeve
رشته
filaments
رشته
yarns
رشته
suite
رشته
strand
رشته
strands
رشته
threads
رشته
tatter
رشته رشته
thread
رشته
trains
رشته
trained
رشته
train
رشته
fibre
رشته
fibres
رشته
branches
رشته
unifilar
یک رشته
yarn
رشته
suites
رشته
artery
رشته
seriated
رشته رشته
sequences
رشته
sequence
رشته
arteries
رشته
line
رشته
lines
رشته
series
رشته
branch
رشته
fields
رشته
filaria
رشته
range
رشته
catena
رشته
fiber
رشته
ranges
رشته
fielded
رشته
ranged
رشته
coneatenation
رشته
chains
رشته
chain
رشته
field
رشته
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
the province of science
رشته علوم
symbol stringe
رشته نمادی
symbolic string
رشته علائم
null string
رشته پوچ
pasta
رشته فرنگی
null string
رشته تهی
noodle
رشته فرنگی
ranges
رشته کوه
string handling
بکارگیری رشته
quartermasters
سر رشته دار
string length
طول رشته
string manipulation
دستکاری رشته
quartermaster
سر رشته دار
ranged
رشته کوه
string variable
متغیر رشته
range
رشته کوه
strobilation
تشکیل رشته
optical fiber
رشته اپتیکی
stup string
رشته تنظیم
incandescent filament
رشته ملتهب
the province of science
رشته علمی
field
رشته
[دانشی]
branch
رشته
[دانشی]
fibre
رشته علفی
spaghetti
رشته فرنگی
branches
شعبه رشته
fibres
رشته علفی
hot wire
رشته حرارتی
train of thought
رشته افکار
branches
رشته ساقه
hot-wiring
رشته حرارتی
hot-wires
رشته حرارتی
branch
شعبه رشته
branch
رشته ساقه
hot-wired
رشته حرارتی
area
رشته
[دانشی]
nerves
رشته عصبی
nerve
رشته عصبی
trains
یک رشته موج
trains
رشته سلسله
systems
رشته دستگاه
copper strand
رشته مسی
systems
سلسله رشته
trained
یک رشته موج
system
رشته دستگاه
trained
رشته سلسله
craftsman trade
رشته فنی
train
یک رشته موج
train
رشته سلسله
division
رشته
[دانشی]
lighting filament
رشته ملتهب
hot-wire
رشته حرارتی
ranks
قطار رشته
filament resistor
مقاومت رشته
filum
رشته لیفی
guinea worm
کرم رشته
bit stream
رشته ذره یی
discipline
رشته علمی
search string
رشته جستجو
sequence of events
رشته حوادث
bit string
رشته ذرهای
bit string
رشته بیتی
specialty
رشته اختصاصی
sequences
رشته ترتیب
sequence
رشته ترتیب
specialities
رشته اختصاصی
speciality
رشته اختصاصی
system
سلسله رشته
ghat
رشته سلسله
filiform
رشته مانند
ranked
قطار رشته
rank
قطار رشته
ridge
رشته تپه
ridges
رشته تپه
computing
رشته کامپیوتر
string
رشته خالی
string
رشته کردن
heaters
رشته گرمساز
heater
رشته گرمساز
disciplining
رشته علمی
alphabetic string
رشته الفبائی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com