English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
demand side ستون تقاضا
Other Matches
arc elasticity of demand عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
pilaster هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
baluster ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
rudder post ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata [ستون های توسکانی با پایه ستون]
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
demands تقاضا کردن تقاضا
demanded تقاضا کردن تقاضا
demand تقاضا کردن تقاضا
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post از این ستون بان ستون
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
trail formation ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
cadre strength column ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
piled ستون ستون لنگرگاه
pile ستون ستون لنگرگاه
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
barbette ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
importance تقاضا
demanded تقاضا
requisition تقاضا
request تقاضا
requesting تقاضا
requisitioned تقاضا
postulates تقاضا
requests تقاضا
exigence تقاضا
demand تقاضا
requested تقاضا
requisitioning تقاضا
rogation تقاضا
demands تقاضا
suits تقاضا
prayers تقاضا
prayer تقاضا
postulating تقاضا
suit تقاضا
requisitions تقاضا
suited تقاضا
postulate تقاضا
solicitation تقاضا
postulated تقاضا
requesting تقاضا خواسته
applier تقاضا کننده
quantity of demand مقدار تقاضا
request تقاضا خواسته
demand management مدیریت تقاضا
requested تقاضا خواسته
demand curve منحنی تقاضا
supply and demand عرضه و تقاضا
demandable قابل تقاضا
demand schedule جدول تقاضا
demand pattern الگوی تقاضا
income elasticity of demand درامدی تقاضا
law of demand قانون تقاضا
suing تقاضا کردن
sues تقاضا کردن
sued تقاضا کردن
demand shift جابجائی تقاضا
demand shift انتقال تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
demandant تقاضا کننده
elasticity of demand کشش تقاضا
requirement تقاضا احتیاج
demand surface میزان تقاضا
demand surface سطح تقاضا
excess demand فزونی تقاضا
demand side طرف تقاضا
sue تقاضا کردن
demand function تابع تقاضا
adjure تقاضا کردن
offer and demand عرضه و تقاضا
on demand بنا به تقاضا
peak demand حداکثر تقاضا
peak demand بیشترین تقاضا
demand factors عوامل تقاضا
demand factor ضریب تقاضا
demand elasticity کشش تقاضا
measurement of demand تخمین تقاضا
plea تقاضا استدعا
pleas تقاضا استدعا
requisitions تقاضا کردن
requisitions چیزمورد تقاضا
requisitioning تقاضا کردن
requisitioning چیزمورد تقاضا
requisitioned تقاضا کردن
requisitioned چیزمورد تقاضا
requisition تقاضا کردن
requisition چیزمورد تقاضا
requests تقاضا خواسته
claimed <adj.> <past-p.> تقاضا شده
information on demand اطلاعات با تقاضا
demanded <adj.> <past-p.> تقاضا شده
within three days of demand در طی سه روز پس از تقاضا
demanded تقاضا کردن
demand تقاضا کردن
demands تقاضا کردن
change in demand تغییر تقاضا
application فرم تقاضا
asked <adj.> <past-p.> تقاضا شده
applications فرم تقاضا
request تقاضا برای چیزی
price elasticity of demand کشش قیمتی تقاضا
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
quantity demanded مقدار تقاضا شده
registrant تقاضا ثبت کننده
demands مطالبه تقاضا کردن
request for proposal تقاضا برای پیشنهاد
requesting unit یکان تقاضا کننده
arc elasticity of demand کشش کمانی تقاضا
demanded مطالبه تقاضا کردن
demand paging صفحه بندی تقاضا
application تقاضا برای چیز
applications تقاضا برای چیز
demand forecast پیش بینی تقاضا
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
adjure به اصرار تقاضا کردن
demand for money تقاضا برای پول
indent تقاضا یاسفارش جنس
applicants تقاضا کننده طالب
indenting تقاضا یاسفارش جنس
indents تقاضا یاسفارش جنس
requests تقاضا برای چیزی
requested تقاضا برای چیزی
requesting تقاضا برای چیزی
measurement of demand اندازه گیری تقاضا
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
solicit درخواست یا تقاضا کردن از
demand مطالبه تقاضا کردن
send away for something <idiom> تقاضا نامه نوشتن
gluts عرضه بیش از تقاضا
money demand تقاضا برای پول
solicits درخواست یا تقاضا کردن از
solicited درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting درخواست یا تقاضا کردن از
cross elasticity of demand کشش متقاطع تقاضا
applicant تقاضا کننده طالب
stock requisition تقاضا جهت کالا
supply and demand law قانون عرضه و تقاضا
glut عرضه بیش از تقاضا
demands تقاضا برای انجام چیزی
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
overload تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
overloaded تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
overloads تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
infinitely elastic demand curve منحنی تقاضا با کشش نامحدود
demanded تقاضا برای انجام چیزی
demand تقاضا برای انجام چیزی
request for quotation تقاضا برای اعلام قیمت
put in تقاضا کردن پیشنهاد دادن
demand versus quantity demanded تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
obtrudes بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrude بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamour غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamor غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamours غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamouring غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamoured غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
invokes تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoke تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtruded بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
invoking تقاضا از کسی برای انجام کاری
demanded تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand oriented pricing قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
to invite somebody to do something از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
demand تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demands تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
invoked تقاضا از کسی برای انجام کاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com