English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
reservist سرباز یا افسر ذخیره
reservists سرباز یا افسر ذخیره
Other Matches
reservoir سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reservoirs سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
embarkation officer افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
claims officer افسر رسیدگی به شکایات افسر مسئول تنظیم ادعانامه ها
sappers سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
sapper سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
field grade افسر ارشد درجه افسر ارشدی
flag rank افسر بالاتر از سروان افسر ارشد
releasing officer افسر مسئول ترخیص کالاها افسر ترخیص کننده پرسنل
class a agent officer افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
CDs DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CD DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
volumes کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
interior label برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
volume کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
storage حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
mass storage وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
highest تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highs تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
mail box فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
permanent فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
mailboxes فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
mailbox فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
read گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
reads گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
softest نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
macbinary سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند
RLL encoding روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
databank 1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
downloadable نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
prodos سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
jemadar افسر
coronate افسر
coronae australis افسر
line officer افسر صف
corona australis افسر
sub-lieutenants افسر جز
sub-lieutenant افسر جز
pretorian افسر
commissioned officer افسر
commissioned officers افسر
officer افسر
officers افسر
pretor افسر
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
swopped فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
conscripts سرباز
militiaman سرباز
conscript سرباز
soldiers سرباز
linesmen سرباز صف
conscripting سرباز
linesman سرباز صف
court card سرباز
he is a private او سرباز
enlistedman سرباز
man at arms سرباز
miliaman سرباز
comrades in arms سرباز
comrade in arms سرباز
camper سرباز
gl سرباز
troopers سرباز بر
trooper سرباز بر
lines man سرباز صف
sepoy سرباز
ranker سرباز
soldier سرباز
jack سرباز
conscripted سرباز
militiamen سرباز
man of war سرباز
jacks سرباز
campers سرباز
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
property officer افسر اموال
personnel officer افسر اجودانی
bosuns افسر کشتی
bosun افسر کشتی
bo's'n افسر کشتی
personnel officer افسر پرسنل
veterinarians افسر دامپزشک
bos'n افسر کشتی
cable officer افسر لنگر
flag officer افسر دریایی
firing line officer افسر تیر
veterinarian افسر دامپزشک
subalterns افسر جزء
archon افسر سرپرست
air officer افسر هواپیمایی
reserve officer افسر وفیفه
reserve officer افسر احتیاط
air officer افسر هوایی
active officer افسر کادر
executive officer افسر اجراییات
senior officer افسر ارشد
commanding officer افسر فرمانده
espial officer افسر تجسس
accountable disbursing officer افسر عامل
commandant افسر فرمانده
commandants افسر فرمانده
constable افسر ارتش
finance officer افسر مالی
brass افسر ارشد
regular officer افسر کادر
finance officer افسر دارایی
warrant officers افسر یار
warrant officer افسر یار
engineer افسر مهندس
engineered افسر مهندس
engineers افسر مهندس
field officer افسر رزمی
constables افسر ارتش
commanding officers افسر فرمانده
orderly officen افسر نگهبانی
commissioned officers افسر کادر
line officer افسر صفی
supply officer افسر تدارکات
police officer افسر شهربانی
detail officer افسر کارگزینی
subofficer افسر جزء
subassembly officer افسر جزء
war horse افسر یاسربازدامپزشک
custodian افسر مرموزات
disbursing officer افسر عامل
surveying officer افسر تحقیق
detail officer افسر مشاغل
runners افسر پلیس
The officer on night duty. افسر کشیک شب
commissioned officer افسر کادر
war horses افسر یاسربازدامپزشک
junior officer افسر جزء
prefect افسر ارشد
liaison officer افسر رابط
prefects افسر ارشد
runner افسر پلیس
police officers افسر شهربانی
officer in charge افسر مسئول
custodians افسر مرموزات
officer on duty افسر مسئول
officer of the watch افسر نگهبان
flying officer افسر خلبان
navigators افسر راه
navigator افسر راه
navigators افسر سکان
flying officer افسر پرواز
watch officer افسر نگهبان
divisional officer افسر قسمت
division officer افسر قسمت
staff officer افسر ستاد
police officer افسر پلیس
officer of the day افسر نگهبان
flag officer افسر پرچم
police officers افسر پلیس
subaltern افسر جزء
forward air controller افسر نافرمقدم
navigator افسر سکان
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
rifle man سرباز پیاده
draft سرباز وفیفه
legionary سرباز سپاهی
legionary سرباز هنگ
legionnaire سرباز هنگ
infantry man سرباز پیاده
drafted سرباز وفیفه
refusing سرباز زدن
private first class سرباز یکم
foot slugger سرباز پیاده
footsoldier سرباز پیاده
furlough مرخصی سرباز
caserne سرباز خانه
ranko سرباز معمولی
ranksman سرباز صفی
grabby سرباز پیاده
paratroopers سرباز چترباز
redcoat سرباز انگلیسی
enlistee سرباز داوطلب
paratrooper سرباز چترباز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com