English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
English Persian
circular weir سرریز مدور
Other Matches
overflows بررسی پرچم سرریز در صورت رخ دادن سرریز
overflow بررسی پرچم سرریز در صورت رخ دادن سرریز
overflowed بررسی پرچم سرریز در صورت رخ دادن سرریز
rondelle جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
overfall سرریز
overflow سرریز
spillway سرریز
overflowed سرریز
overflows سرریز
spillweir dam سد سرریز
weirs سرریز
spillover سرریز
weir سرریز
overfall dam سد سرریز
trapezoidal weir سرریز ذوذنقهای
portable weir سرریز دستی
side weir سرریز کناری
gravity spillway dam سد سرریز وزنی
skew weir سرریز اریب
free spillweir سرریز ازاد
decant سرریز کردن
overflow area ناحیه سرریز
overflow check بررسی سرریز
overflow check مقابله سرریز
decanted سرریز کردن
overflow duct مجرای سرریز
overflow indicator سرریز نما
decants سرریز کردن
decanting سرریز کردن
fuse plug سرریز خاکی
spillway slab تاوه سرریز
step weir سرریز پلکانی
overflow pipe لوله سرریز
storm water overflow سرریز اب باران
run over <idiom> سرریز شدن
warning pipe لوله سرریز
notch piers پایههای جانبی سرریز
overflow flag bit بیت پرچم سرریز
thin plate weir سرریز لبه تیز
terete مدور
roundest مدور
roundish مدور
cylinderical مدور
circular مدور
circulars مدور
rotundate مدور
round مدور
swivel piece مدور لنگر
induction disk صفحه مدور
mooring swivel مدور مهار
rondel جسم مدور
swivel piece مدور دو راه
curvature lines خطوط مدور
orbicular muscle ماهیجه مدور
pie graph نمودار مدور
orbicular مدور کامل
circular milling فرز مدور
circular scanning تقطیع مدور
medallion قاب مدور
circular mil foot پا- میل مدور
circular mil میل مدور
medallions قاب مدور
acyclic غیر مدور
discus صفحه مدور
compass گرد مدور
discuses صفحه مدور
circumferences مسیر مدور
circular shift شبفت مدور
circularity مدور بودن
endless chain زنجیر مدور
circumference مسیر مدور
rotating table press پرس مدور
circularly بطور مدور
measuring weir سرریز اندازه گیری جریان اب در کانال
velocity of retreat سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
round دور زدن مدور
joinery sawbench اره مدور نجاری
cylinderical grinding دستگاه سنگ مدور
roundest دور زدن مدور
cylinderical lapping صیقل کاری مدور
Di xue [درگاه ورودی مدور]
mooring swivel مدور چهار راه
velocity of approach سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
cylinderical grinder دستگاه چاقو تیزکنی مدور
cyclostyle [ایوان ستون دار مدور]
theater in the round تماشاخانه دارای صحنه مدور
dextral stair [پله های مدور در راست و چپ]
plain grinder دستگاه چرخ سمباده مدور
atoll صخرههای مدور داخل دریا
atolls صخرههای مدور داخل دریا
manhole مسیر مدور داخل ناو
manholes مسیر مدور داخل ناو
nappe تیغه ابی که روی سرریز یابند ریزش میکند
overflowed بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflow بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflows بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
fraise گشادتر کردن سوراخ اره مدور
disc [تزئینات به شکل ستون صاف، مدور و برجسته]
gin-house [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-case [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gingang [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-rink [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
disk صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disks صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
clochan [ساختمان مدور ایرلندی که شبیه کندوی زنبور عسل بود.]
processor کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
indicator ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز
dial تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
circular carpet قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
circular list لیست مدور لیست حلقوی
rotonda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotundas ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com