English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (6 milliseconds)
English Persian
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
Other Matches
topping سرشاخه زنی
pares سرشاخه چیدن
browse سرشاخه چری
browsed سرشاخه چری
browses سرشاخه چری
pare سرشاخه چیدن
prunes سرشاخه زدن
pruned سرشاخه زدن
toppings سرشاخه زنی
prune سرشاخه زدن
pared سرشاخه چیدن
crops چیدن سرشاخه زدن
recision سرشاخه زنی هرس
cropped چیدن سرشاخه زدن
purge سرشاخه زنی مسهل
crop چیدن سرشاخه زدن
purges سرشاخه زنی مسهل
purged سرشاخه زنی مسهل
brushwood hurdle سرشاخه بافته شده کنار هم
dendroidal درختی
dendriform درختی
arboreous درختی
arboraceous درختی
abattis سد درختی
abatis سد درختی
arboreal درختی
tree structure ساخت درختی
tree network شبکه درختی
to shin up a tree از درختی بالارفتن
to chop dowm a tree درختی را انداختن
syrian mallow خطمی درختی
to prune a tree درختی را آراستن
sourwood ترشک درختی
tree traversal تقاطع درختی
treehopper زنجره درختی
wood sorrel ترشک درختی
to lop a tree درختی را آراستن
Yggdrasil درختی اسطوره ای
sorrel tree ترشک درختی
semiarboreal نیمه درختی
basswood لاله درختی
saddletree لاله درختی
mock orange یاس درختی
syringa یاس درختی
hyla قورباغه درختی
hollyhock ختمی درختی
monthly rose خطمی درختی
arborization ارایش درختی
abat راه بند درختی
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
mayapple درختی از نوع زرشک
understory vegetation گیاهان زیر درختی
strawberry tree توت فرنگی درختی
tree sort مرتب کردن درختی
orangutan میمون درختی برنئوسوماترا
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
orangoutang میمون درختی برنئوسوماترا
leaf گره آخر در ساختار درختی
ring bark پوست درختی را حلقه ایی بریدن
madrone توت فرنگی درختی انگور خرس
madrono توت فرنگی درختی انگور خرس
timberline خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
katydid حشره راست بال درختی ازخانواده locustidae
fjeld فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
minimal tree درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
seral مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
optimal merge tree نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
crop گیسو را زدن سرشاخه زدن
cropped گیسو را زدن سرشاخه زدن
crops گیسو را زدن سرشاخه زدن
pine design طرح درخت کاج [که بیشتر در طرح های بندی خشتی و درختی بکار می رود.]
iguana سوسمار درختی [هرنوع سوسمار بزرگ]
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
rose motif نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
paradise rug طرح درختی باغ و گل [در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com