English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
muzzle velocity سرعت دهانه
Other Matches
muzzle energy انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
bayed دهانه خلیج دهانه گشاد
baying دهانه خلیج دهانه گشاد
bays دهانه خلیج دهانه گشاد
bay دهانه خلیج دهانه گشاد
tompion دهانه بند لوله توپ دهانه بند
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
flash defilade پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
inlets دهانه
mouth دهانه
nozzles دهانه
mouthpiece دهانه
estuaries دهانه
estuary دهانه
mouthed دهانه
noses دهانه
nose دهانه
nozzle دهانه
orifices دهانه
orifice دهانه
mouths دهانه
mouthing دهانه
inlet دهانه
muzzling دهانه
spanning دهانه
span دهانه
spouts دهانه
spouting دهانه
spouted دهانه
port دهانه
triforium سه دهانه
muzzles دهانه
waterway دهانه
waterways دهانه
opening دهانه
spans دهانه
openings دهانه
yoke دهانه
muzzled دهانه
mouthpieces دهانه
muzzle دهانه
spanned دهانه
head دهانه
outfall دهانه
throats دهانه
mouthless بی دهانه
embouchure دهانه
jet دهانه
jets دهانه
branching bay دهانه
jetted دهانه
drift loading دهانه
jetting دهانه
drowned river mouth دهانه
orifice of the stomack دهانه
firth دهانه
spout دهانه
baying دهانه
bays دهانه
throat دهانه
bayed دهانه
bay دهانه
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
ostiary دهانه رودخانه
span دهانه نظری
outlet دهانه ابگیر
interior span دهانه داخلی
apertures دهانه یا سوراخ
beak دهانه لوله
spanned دهانه نظری
ostium مدخل دهانه
shutter دهانه بند
surface water gully دهانه گندابرو
surface water gully دهانه پاکین
cups دهانه اتشفشان
cupped دهانه اتشفشان
cup دهانه اتشفشان
spans دهانه نظری
outward opening دهانه خارجی
outfall دهانه خروجی
spanning دهانه نظری
shutters دهانه بند
aperture دهانه یا سوراخ
multi span bridge پل چند دهانه
goal mouth دهانه دروازه
mouth of the furnace دهانه کوره
tuyere دهانه لوله
crater دهانه اتشفشانی
tuyere دهانه دم اهنگری
two necked flask بالن دو دهانه
craters دهانه اتشفشانی
bottlenecks دهانه بطری
joint opening دهانه یک درز
outlets دهانه ابگیر
three necked flask بالن سه دهانه
turnout دهانه ابگیر
turnouts دهانه ابگیر
effective span دهانه موثر
the span of a bridge چشمه یا دهانه پل
theoretical span دهانه نظری
interrupter gap دهانه پلاتین
muzzle brake دافع دهانه
bottleneck دهانه بطری
muzzle دهانه لوله
bay دهانه انتن
scuppering دهانه فاضلاب رو
scuppered دهانه فاضلاب رو
scupper دهانه فاضلاب رو
orifices دهانه تنگ
orifice دهانه تنگ
safety gap دهانه حفافت
river mouth دهانه رودخانه
adjacent span دهانه متصل
arch span دهانه طاق
scuppers دهانه فاضلاب رو
bays دهانه انتن
sluiceway دهانه تخلیه
bayed دهانه انتن
baying دهانه انتن
insets دهانه وصله
inset دهانه وصله
spark gap دهانه جرقه
intake دهانه ابگیر
intakes دهانه ابگیر
drop manhole دهانه ریزش
adjacent span دهانه متصل
muzzling دهانه لوله
muzzles دهانه لوله
clear span دهانه ازاد
clear span دهانه موثر
muzzled دهانه توپ
central angle of arch دهانه کمان
point bland از دهانه لوله
muzzled دهانه لوله
included angle of arch دهانه کمان
muzzle دهانه توپ
muzzles دهانه توپ
carburetor jet دهانه کاربراتور
muzzling دهانه توپ
beaks دهانه لوله
crater دهانه اتش فشان
shear span دهانه نیروی برشی
crater دهانه اتشفشان فرورفتگی
man hole دهانه بازدید ادم رو
glottal مربوط به دهانه نای
eyeing دهانه سوراخ سوزن
eyes دهانه سوراخ سوزن
eying دهانه سوراخ سوزن
muzzle دهانه لوله اسلحه
crater دهانه کوههای ماه
muzzled دهانه لوله اسلحه
muzzle bag دهانه بند توپ
spark gap modulator تحمیل گر دهانه جرقهای
craters دهانه کوههای ماه
point bland نزدیک به دهانه لوله
craters دهانه اتشفشان فرورفتگی
block ship سد کردن دهانه کانال
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com