Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (4 milliseconds)
English
Persian
velocities
سرعت دهانهای توپ
velocity
سرعت دهانهای توپ
Search result with all words
high velocity
سرعت دهانهای زیاد
hypervelocity
سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
Other Matches
muzzles
دهانهای
muzzling
دهانهای
muzzled
دهانهای
muzzle
دهانهای
mofette
دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerating
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
accelerates
بر سرعت
celerity
سرعت
accelerated
بر سرعت
accelerate
بر سرعت
fleety
به سرعت
liner velocity
سرعت
speediness
سرعت
speed
سرعت
terminal velocity
سرعت حد
pace
سرعت
paced
سرعت
accelerating
بر سرعت
paces
سرعت
seepage velocity
سرعت زه اب
speeding
سرعت
haste
سرعت
line speed
سرعت خط
promptitude
سرعت
low velocity
کم سرعت
speeds
سرعت
attack speed
سرعت تک
souic do
سرعت
low velocity
با سرعت کم
speedy
سرعت
swiftness
سرعت
velocities
سرعت
tilts
سرعت
rate
سرعت
acceleration
سرعت
directly
به سرعت
swiftly
به سرعت
rapidity
سرعت
rates
سرعت
tilted
سرعت
expeditiousness
سرعت
fastness
سرعت
fastnesses
سرعت
velocity
سرعت
tilt
سرعت
cruising speed
سرعت دریانوردی
instantaneous velocity
سرعت لحظهای
design speed
سرعت مبنا
apparent velocity
سرعت فاهری
jump speed
سرعت پرش
instantaneous velocity
سرعت انی
initial velocity
سرعت اغازی
deceleration lane
خط تقلیل سرعت
discharge velocity
سرعت تخلیه
delivery speed
سرعت تحویل
learning rate
سرعت یادگیری
dashman
دونده سرعت
mean velocity
سرعت متوسط
moderate speed
سرعت متوسط
moderate speed
سرعت متعادل
angular speed
سرعت زاویهای
motor speed
سرعت موتور
airspeed indicator
سرعت نما
muzzle velocity
سرعت دهانه
no load speed
سرعت بی باری
on load speed
سرعت بار
actual velocity
سرعت واقعی
operating speed
سرعت عملیاتی
mean speed
سرعت متوسط
maximum speed
حداکثر سرعت
rate of learning
سرعت یادگیری
cyclometer
سرعت سنج
light velocity
سرعت نور
limiting speed
سرعت محدود
linear speed
سرعت خطی
flying speed
سرعت پرواز
liner velocity
بردار سرعت
local velocity
سرعت موضعی
low speed aerodynamics
ایرودینامیک سرعت کم
angular velocity
سرعت زاویهای
optimum speed
سرعت مطلوب
collision rate
سرعت برخورد
final velocity
سرعت نهایی
burst rate
سرعت پشت سر هم
fall velocity
سرعت سقوط
conduction velocity
سرعت هدایت
electron velocity
سرعت الکترونها
exhaust velosity
سرعت خروج
friction velocity
سرعت اصطکاکی
full speed
سرعت کامل
bit rate
سرعت بیتی
ultimate speed
سرعت نهایی
flat out
حداکثر سرعت
conduction velocity
سرعت رسانش
clock speed
سرعت ساعت
circular velocity
سرعت دایرهای
fleetness
سرعت سیر
speed variation
تغییر سرعت
change of speed
تغییر سرعت
celerity
سرعت موج
flank speed
سرعت جانبی
constant speed
سرعت ثابت
flank speed
حداکثر سرعت
celerity
سرعت فاز
full speed
حداکثر سرعت
bit rate
سرعت ذرهای
endurance time
سرعت مداوم
drift velocity
سرعت سوق
drift velocity
سرعت رانش
rate of current
سرعت جریان
base speed
سرعت مبنا
drift of a current
سرعت جریان
critical speed
سرعت بحرانی
critical velocity
سرعت بحرانی
initial velocity
سرعت اولیه
engin speed
سرعت موتور
input speed
سرعت اولیه
ground speed
سرعت زمینی
group velocity
سرعت گروهی
initial speed
سرعت اولیه
basic speed
سرعت اولیه
base speed
سرعت منتجه
average speed
سرعت متوسط
escape velocity
سرعت گریز
escape velocity
سرعت فرار
wave celerity
سرعت موج
to scamper
به سرعت رفتن
to bolt
با سرعت دویدن
wave speed
سرعت موج
wave velocity
سرعت موج
wind speed
سرعت باد
wind velocity
سرعت باد
with all speed
منتهای سرعت
with rapidity
تندی سرعت
back-pedal
به سرعت پسرفتن
back-pedalled
به سرعت پسرفتن
back-pedalling
به سرعت پسرفتن
back-pedals
به سرعت پسرفتن
deep freeze
به سرعت منجمدکردن
deep freezes
به سرعت منجمدکردن
high gear
<idiom>
آخر سرعت
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
speed of action
سرعت انتقال
swiftness
سرعت انتقال
velocity
سرعت انتقال
alacrity
[speed]
سرعت حرکت
celerity
سرعت حرکت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com