English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (7 milliseconds)
English Persian
returning officer سرپرست انتخابات برزن
returning officers سرپرست انتخابات برزن
Other Matches
communes برزن
quarter برزن
commune برزن
communed برزن
communing برزن
quarter مدت سه ماه برزن
elections انتخابات
election انتخابات
pollsters نافر انتخابات
Rigged elections ? انتخابات فرمایشی
Rigged elections . انتخابات قلابی
bye election انتخابات فرعی
by election انتخابات فرعی
enfranchize حق رای در انتخابات
law of election قانون انتخابات
ballot rigging تقلبدر انتخابات
general election انتخابات عمومی
pollster نافر انتخابات
general elections انتخابات عمومی
proportional representation انتخابات نسبی
election supervisor council انجمن نظارت بر انتخابات
election supervisory council انجمن نظارت بر انتخابات
election of the committee انتخابات هیات رئیسه
by-elections انتخابات میان دورهای
by-election انتخابات میان دورهای
genral election انتخابات عمومی برای مجلس
canvasser پروپاکاندچی انتخابات و غیره رای جمع کن
disfranchisement محروم سازی یا محرومیت ازحق انتخابات
campaigners سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
campaigner سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
sheriffs نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriff نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
guideless بی سرپرست
guardians سرپرست
guardian سرپرست
mandatory سرپرست
tutelar سرپرست
symposiarch سرپرست
skippered سرپرست
warden سرپرست
caretakers سرپرست
skippers سرپرست
skippering سرپرست
skipper سرپرست
attendants سرپرست
attendant سرپرست
supervisors سرپرست
caretaker سرپرست
superintendents سرپرست
superintendent سرپرست
directors سرپرست
warden سرپرست
wardens سرپرست
leaders سرپرست
leader سرپرست
director سرپرست
sponsors سرپرست
sponsor سرپرست
sponsoring سرپرست
supervisor سرپرست
headmen پیشوا سرپرست
protector حامی سرپرست
protectors حامی سرپرست
sponsored حامی سرپرست
matron سرپرست کودکان
negotiator سرپرست مذاکرات
chief negotiator سرپرست مذاکرات
leader of the negotiations سرپرست مذاکرات
officiant کشیش سرپرست
custodian مسئول سرپرست
custodians مسئول سرپرست
headman پیشوا سرپرست
scoutmasters سرپرست پیشاهنگان
scoutmaster سرپرست پیشاهنگان
archon افسر سرپرست
drop master سرپرست پرش
maverick ادم بی سرپرست
lead through تعویض سرپرست
overseer نافر سرپرست
husbandman سرپرست خانه
hierarch شیخ سرپرست
mavericks ادم بی سرپرست
overseers نافر سرپرست
network administrator سرپرست شبکه
director سرپرست تیم بولینگ
tutelary دارای قیم یا سرپرست
truck master مامور یا سرپرست چندکامیون
derelict بی سرپرست کشتی متروکه
svc فراخوانی نافر یا سرپرست
jumpmaster مربی یا سرپرست چتربازان
liquidator سرپرست تسویه حساب
presbyter کشیش سرپرست کلیسا
directors سرپرست تیم بولینگ
liquidators سرپرست تسویه حساب
straw boss [سرپرست فاقد اختیارات کافی]
chief programmer team سرپرست یک تیم برنامه نویسی
superintendent registrar سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
master of سرپرست گروه شکار روباه
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
lady paramount بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
occupation franchise حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
paddock judge داور سرپرست اماده شدن اسبهای مسابقه
put-up برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put up برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
receiver خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receivers خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
mandatory power دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
suffrage حق رای وشرکت در انتخابات رای
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com