Dictiornary-Farsi | سر رفتن نداشت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
he was not inclined to go	سر رفتن نداشت


Search result with all words

There was absolutely no point in her going .	رفتن او اصلا" موردی نداشت
Other Matches

he had no more no to say	دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
hadn't	نداشت
his painting lacked repose	نداشت
i knew no bounds	حد نداشت
My ass never had a tail from the time it was a foa. <proverb>	خر ما از کرگى دم نداشت .
he had no business to	حقی نداشت که
he had not a kick in him	نیروی لگدزدن نداشت
it was nothing short of	پای کمی از.......نداشت
This remark was uncalled for .	این حرف مورد نداشت
His remark was not relevant ( pertinet ) .	حرفش مناسبتی بامطلب نداشت
Hi did not fear to die.	از مرگ ترس وواهمه ای نداشت
Except for that one typo, there were no mistakes.	به جز یک اشتباه تایپی هیچ غلطی نداشت.
i had many books he had none	من کتابهای بسیار داشتم اوهیچ نداشت
he wrote himself out	ازبس نوشت دیگرچیزی نداشت که بنویسد
he had no evidence to go upon	مدرکی نداشت که بدان متکی شود
It was inappropriate to make such a remark .	مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
. Why,what was the harm?	چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
On the recent developments he had nothing to say.	در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
prostyle	ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
He was barred from the casino.	او [مرد] اجازه نداشت داخل این کازینو [قمارخانه] بشود.
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.	اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
The poison took effect after one hour.	زهر پس از یکساعت اثر کرد اما حرفم در او اثر نداشت.
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
to get over	رفتن از
to get one's monkey up	از جا در رفتن
meddled	ور رفتن
to get away	رفتن
to foot it	رفتن
to fly off	در رفتن
to flow over	سر رفتن
retires	پس رفتن
shrink	اب رفتن
twiddled	ور رفتن
twiddles	ور رفتن
twiddling	ور رفتن
snook	کش رفتن
to go bang	در رفتن
shrinks	اب رفتن
to go backward	پس رفتن
to go back ward	پس رفتن
twiddle	ور رفتن
meddles	ور رفتن
sink	ته رفتن
sinks	ته رفتن
retire	پس رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
to boil over	سر رفتن
abstracting	کش رفتن
to fall short	کم رفتن
puttered	ور رفتن
abstracts	کش رفتن
going	رفتن
shrinking	اب رفتن
putters	ور رفتن
to do a guy	در رفتن
filching	کش رفتن
filches	کش رفتن
filch	کش رفتن
to fall away	پس رفتن
to fall away	رفتن
to do out of	کش رفتن
gang	رفتن
gangs	رفتن
abstract	کش رفتن
putter	ور رفتن
filched	کش رفتن
puttering	ور رفتن
short-changing	کش رفتن
to whisk away or off	رفتن
to take to ones heels	در رفتن
niggle	ور رفتن
niggled	ور رفتن
niggles	ور رفتن
crawls	رفتن
crawled	رفتن
to sleep fast	رفتن
to skirt along the coast	رفتن
crawl	رفتن
to run off	در رفتن
pilfer	کش رفتن
pilfered	کش رفتن
pilfering	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
short-changed	کش رفتن
short-change	کش رفتن
receding	پس رفتن
recedes	پس رفتن
receded	پس رفتن
snitching	کش رفتن
snitches	کش رفتن
snitched	کش رفتن
snitch	کش رفتن
pilfers	کش رفتن
to pair off	رفتن
to make ones getaway	در رفتن
regress	پس رفتن
regressed	پس رفتن
regresses	پس رفتن
regressing	پس رفتن
goes	رفتن
meddle	ور رفتن
go	رفتن
swiping	کش رفتن
swiped	کش رفتن
admitting	رفتن
admits	رفتن
admit	رفتن
retract	تو رفتن
retracted	تو رفتن
retracting	تو رفتن
retracts	تو رفتن
retrograde	پس رفتن
to hang back	پس رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
to go to mess	رفتن
swipe	کش رفتن
to break loose	در رفتن
jauk	ور رفتن
pullback	پس رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
fribble	ور رفتن
hedge	در رفتن
hedged	در رفتن
glom on to	کش رفتن
to peter out	پس رفتن
bleneh	پس رفتن
break loose	در رفتن
mog	رفتن
betake	رفتن
make off	در رفتن
nim	کش رفتن
go off	در رفتن
recede	پس رفتن
hang around	ور رفتن
snipping	کش رفتن
go over	به ان سو رفتن
snip	کش رفتن
departure	رفتن
To go	رفتن
snipped	کش رفتن
hedges	در رفتن
departures	رفتن
retrogressing	بقهقرا رفتن
retrogresses	پس رفتن برگشت
retrogressing	پس رفتن برگشت
to nount guard	به نگهبانی رفتن
to make way	پیش رفتن
make way	پیش رفتن
come along	جلو رفتن
light out	ناگهان رفتن
wades	بسختی رفتن
to make headway	پیش رفتن
run to waste	هرز رفتن
traipses	راه رفتن
cr	سر سطر رفتن
wading	بسختی رفتن
retrogresses	بقهقرا رفتن
retrogressed	پس رفتن برگشت
go to waste	هرز رفتن
to pass on	پیش رفتن
jink	طفره رفتن
defiles	رژه رفتن
kirk	به کلیسا رفتن
to pass off	بیرون رفتن
to pass off	ازمیان رفتن
defiling	رژه رفتن
die down	تحلیل رفتن
to pad the hoof	پیاده رفتن
deambulation	راه رفتن
to pad it	پیاده رفتن
to pad aroad	پیاده رفتن
retrogress	بقهقرا رفتن
retrogress	پس رفتن برگشت
retrogressed	بقهقرا رفتن
to plunge he first	شیرجه رفتن
aspire	بالا رفتن
carriage return	سر سطر رفتن
carraiage return	سر سطر رفتن
outraged	ازجا در رفتن
sightings	نشانه رفتن
outrages	ازجا در رفتن
wade	بسختی رفتن
to make an excursion	به گردش رفتن
To go after something.	پی چیزی رفتن
outraging	ازجا در رفتن
Mt	بالا رفتن
Mts	بالا رفتن
bundle off out	بشتاب رفتن
lag of brush	پس رفتن زغال