English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (2 milliseconds)
English Persian
bed سطح هموار کف میز بیلیارد
beds سطح هموار کف میز بیلیارد
Other Matches
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
smooths هموار
plane هموار
smoothest هموار
smoothe هموار
flattest هموار
incompliant نا هموار
even هموار
flatly هموار
plains هموار
plainest هموار
plainer هموار
plain هموار
flat هموار
level هموار
levels هموار
levelled هموار
leveled هموار
tabulated هموار
rolling هموار
tabulates هموار
planing هموار
planed هموار
smoothed هموار
tabulate هموار
planes هموار
smooth هموار
flat plain دشت هموار
evenly بطور هموار
planes رویه هموار
savannahs زمین هموار
savannas زمین هموار
planed رویه هموار
planed سطح هموار
planes سطح هموار
plane رویه هموار
planing رویه هموار
planing سطح هموار
aggradation هموار کردن
plane سطح هموار
savannah زمین هموار
shim هموار کردن
soft shoulder شانه هموار
smoothed هموار کردن
savanna زمین هموار
smoothest هموار کردن
smooth هموار کردن
smooths هموار کردن
smooth scrolling حرکت هموار
table land زمین هموار
peneplain=peneplane دشت هموار شده
tableland زمین هموار و مسطح
flatted cargo بار هموار و صاف
To pave the way . To prepare the ground. زمینه رافراهم ( هموار) کردن
knobble دگمه کوچک هموار کردن
flat race مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
billiards بیلیارد
espianade قطعه زمین هموار شیب ملایم
billiard بازی بیلیارد
billiard table میز بیلیارد
english billiards بیلیارد انگلیسی
cueball گوی بیلیارد
eight ball billiard بیلیارد امریکایی
trims هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trimmest هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trim هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
There is no royal road to learning . <proverb> مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
head انتهای میز بیلیارد
cue باچوب بیلیارد زدن
cues باچوب بیلیارد زدن
balking billiard بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
snooker بازی شبیه بیلیارد
top ضربه به بالای توپ بیلیارد
English گردش فرفرهای گوی بیلیارد
cannons ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
carom ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
cannon ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
strikers بیلیارد بازی که نوبت اوست
striker بیلیارد بازی که نوبت اوست
center spot نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
rotation billiard بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
balkline خط عرضی روی میز بیلیارد
masse ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
forty one continous billiard بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
lemons بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
lemon بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
cribbage billiard بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
nine ball billiard بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
fifteen ball billiard بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
in hand گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
balkline spot نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
bank shot ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
break shot نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
follow shot ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
bumper pool billiard بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
balks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balk قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
forces ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
force ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
head spot نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
anchoring هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchor هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
blocks یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
anchors هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
forty one billiard بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
forcing ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
bottle pocket billiard بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
billiard spot نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
cut فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
places پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
one and nine balls billiard بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
stop shot ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
placing پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
place پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
cuts فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
stick bridge پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
mr. and mrs billiards بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
poker pocket billiards بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
pocket billiards بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
cue اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cues اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
counting حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
basebal billiard نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12
count حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counts حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
drag ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
three cushion billiards بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
dragged ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drags ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
hazard امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
shake bottle بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
safety بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
hazards امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
pill pool billiard بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
line up billiard بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
one pocket billiard بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
hug the rail غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
chalking مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalks مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalk مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
kissed برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر
kisses برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر
cowboy billiard بیلیارد کیسهای با گوی اصلی و 3 گوی به شمارههای 1و 3 و 5
kissing برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر
kiss برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
aggrade ضخیم کردن هموار کردن
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com