Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
bacino
سفال لعاب دار رنگی
Other Matches
colour
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colours
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
gossamer
لعاب خورشید لعاب عنکبوت
dye sublimation printer
چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
triads
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
ganister
سفال
tiles
سفال
potter
سفال گر
earthenware
سفال
tile
سفال
roof line
سفال
sherd
سفال
pantile
سفال
terracotta
سفال
tiler
سفال پز
clay
سفال
shards
پاره سفال
bonnet-top
سفال شیروانی
crown-tile
سفال تیزه
shards
صدف سفال
hollow tile
اجر سفال
air-bick
سفال مشبک
shard
پاره سفال
shard
صدف سفال
trough gutter tile
سفال ناودانی
ceramics
سفال سازی
German tile
سفال تو گود
hip-tile
سفال شیروانی
delft
سفال لعابی
delf
سفال لعابی
barge-course
[بخشی از سفال بام]
vase painting
نقاشی روی سفال
keramic Šetc
وابسته به سفال سازی
overlapping tile
سفال چینی نیمانیم
clayish
مثل خاک رس یا سفال
potsherd
تکه سفال شکسته
solids
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
agateware
سفال یافروف عقیق نما
interlocking tile
اجر سفال روی شیروانی
ceramic
وابسته به سفال سازی سفالینی
glaze
لعاب
glazes
لعاب
coat of laquer
لعاب
slime
لعاب
mucilage
لعاب
coating varnish
لعاب
glazing
لعاب
bandolin
لعاب
glost
لعاب
enamel
لعاب
glair
لعاب
frit
لعاب
varnish
لعاب زدن به
varnishes
لعاب زدن به
glaze
لعاب شیشه
varnishing
لعاب زدن به
phosphate finish
لعاب فسفات
varnished
لعاب زدن به
enamel
لعاب دادن
enamel
لعاب مینا
glazes
لعاب شیشه
quince seed mucilage
لعاب بهدانه
refractory enamel
لعاب نسوز
base course
قشر لعاب
bands of turquoise
لعاب فیروزهای
glaire
سفیده لعاب
apply glaze
لعاب کردن
washed mineral
لعاب سفیداب
air thread
لعاب خورشید
dipping enamel
لعاب شناور
overglaze
با لعاب پوشاندن
enamel varnish
لاک لعاب
insulating varnish
لعاب عایق
enamel coat
روکش لعاب
overglaze
لعاب ثانوی
salt glaze
لعاب نمکی
glaze finish
پرداخت برق یا لعاب
glazing
پرداخت لعاب کاری
baking enamel
لعاب دادن با گرما
enamelling oven
کوره لعاب دهی
binder course
لایه یا قشر لعاب
synthetic resin enamel
لعاب صمغ مصنوعی
vitreous enamel coating
روکش لعاب شیشهای
overcolour
زیاد لعاب دادن
enamel
لعاب دادن مینا
graniteware
فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
gossamery
لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
bat
لعاب مخصوص فروف سفالی
overglaze
روی چیزی را لعاب دادن
gallvanize
لعاب دادن با فلز روی
batted
لعاب مخصوص فروف سفالی
bats
لعاب مخصوص فروف سفالی
glazes
لعابی کردن لعاب دادن
glaze
لعابی کردن لعاب دادن
polish the apple
<idiom>
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
aluminum pigmented dope
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
chromatic
رنگی
coloration
رنگی
achromatization
بی رنگی
coloured
رنگی
achroma
بی رنگی مو
hued
رنگی
achromatisation
بی رنگی
achromatism
بی رنگی
trichromatism
سه رنگی
pigmental
رنگی
colored
رنگی
trichroism
سه رنگی
achroma
بی رنگی
chromaticity
رنگی
tinct
رنگی
trichromat
سه رنگی
ingrain
نخ رنگی
achromia
بی رنگی مو
discoloration
بی رنگی
dichromatism
دو رنگی
dichroism
دو رنگی
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
dyestuff
ماده رنگی
colored glass
شیشه رنگی
colored pencil
مداد رنگی
coloured cement
سیمان رنگی
color television
تلویزیون رنگی
stined glass
شیشه رنگی
dye stuff
ماده رنگی
color trace recorder
رسام رنگی
monotint
عکس یک رنگی
trichromatic theory
نظریه سه رنگی
ocellus
حلقه رنگی
oleograph
عکس رنگی
opalescence
شیری رنگی
polychroism
چند رنگی
paraffin wax
موم رنگی
photochromy
عکاسی رنگی
pleochroism
چند رنگی
pigment dye
ماده رنگی
monotint
نگار یک رنگی
kinemacolour
سینمای رنگی
heliochrome
عکس رنگی
colorant
مواد رنگی
heliochrome
عکاسی رنگی
pentachromic
پنج رنگی
vitta
نوار رنگی
unifiable
قابل هم رنگی
pigment cell
یاخته رنگی
aqua relle
نقاشی اب و رنگی
photochrome
عکس رنگی
chromophotograph
عکس رنگی
pigments
ماده رنگی
pallor
زرد رنگی
pastel
خمیرمواد رنگی
pastel
مداد رنگی
lake
لاک رنگی
lakes
لاک رنگی
chromatic aberration
خطای رنگی
chroma
مشخصههای رنگی
blackest
سیاه رنگی
black
سیاه رنگی
blacks
سیاه رنگی
blacker
سیاه رنگی
blacked
سیاه رنگی
aquarelle
نقاشی اب و رنگی
pigment
ماده رنگی
cingulum
خط رنگی ومارپیچ
color graphics
گرافیک رنگی
pencil
مداد رنگی
pencilling
مداد رنگی
pencils
مداد رنگی
pigmentation
رنگی شدن
color printer
چاپگر رنگی
color code
رمز رنگی
color camera
دوربین رنگی
glazing kiln
کوره لعابی کوره لعاب پزی
candy-striped
دارای نوارههای رنگی
polychrome
تهیه عکسهای رنگی
figurine
مجسمه سفالین رنگی
pool ball
هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
Color films(T. V).
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
crayon
مداد رنگی مومی
purpurin
ماده رنگی روناس
figurines
مجسمه سفالین رنگی
contour
خط فاصل درنقشههای رنگی
pullicate
یکجور دستمال رنگی
safranin
ماده رنگی زعفران
quercitron
نوعی ماده رنگی
ring tailed
دارای حلقههای رنگی در دم
sequential color television
تلویزیون رنگی مرحلهای
simultaneous color television
تلویزیون رنگی همزمان
orcin
ماده رنگی گلسنگ
red, green, blue
سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
technicolour
روش فیلم رنگی
neutral density faceplate
صفحه رنگی تلویزیون
tetrachromatism
دید چهار رنگی
pigmentary
رنگی رنگ دار
minus color signal
پیام رنگی منفی
crayons
مداد رنگی مومی
indigotine
ماده رنگی نیل
indigotin
ماده رنگی نیل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com