English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (4 milliseconds)
English Persian
philadelphus سفرس نواحی معتدله
Other Matches
sub-tropical وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
middle latitude منطقه معتدله
subtemperate زیر منطقه معتدله
saxifrage سفرس
gooseberry سفرس
gooseberries سفرس
arctic regions نواحی قطبی
growth areas نواحی رشد
leading region نواحی پیشرو
primary zones نواحی نخستین
subtropics نواحی زیرگرمسیری
temperature spots نواحی دماگیر
reflexogenous zones نواحی بازتاب زا
low lander ساکن نواحی پست
keep out areas نواحی بر حذر شده
arctic مربوطه به نواحی قطبی
subsolar واقع در نواحی گرمسیر
up country نواحی داخل کشور
low latitudes نواحی نزدیک خط استوا
riesling انگور سفید نواحی راین
southeasterner ساکن نواحی جنوب شرقی
taro گوش فیل نواحی گرمسیر
ice-foot [دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
light latitudes نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
toponymy ذکر اسامی نواحی مکان نامی
zoysia چمن خزنده پایای نواحی گرمسیر
silicicolous رشد کننده در نواحی سیلیس دار
tropic نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا
anorak نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
anoraks نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
tundra دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundras دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
mycenaean اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
calenture تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
continuous tone image تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
fox grape انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
mycenian اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
polywag دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
longspur انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
map نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
maps نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
orthoferrite یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
diamond design طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
tropical نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا گرمسیری مدارراس السرطان
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
mask وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
masks وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com