Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (8 milliseconds)
English
Persian
chute
سقوط انحطاط
chutes
سقوط انحطاط
Other Matches
paradrag drop
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
degeneration
انحطاط
involution
انحطاط
retrogradation
انحطاط
decadence
انحطاط
degeneracy
انحطاط
stagnation
انحطاط
declining
زوال انحطاط
declined
زوال انحطاط
declines
زوال انحطاط
decline
زوال انحطاط
downfall
انحطاط ریزش
slough
نهر انحطاط
degeneracy
هم ترازی انحطاط
devolution
فسادتدریجی انحطاط
downhill
نشیب انحطاط
degenerative
وابسته به انحطاط
d. of the horizon
انحطاط افق
downcome
انحطاط ریزش
degenerate
روبه انحطاط گذاردن
degenerated
روبه انحطاط گذاردن
degenerates
روبه انحطاط گذاردن
degenerating
روبه انحطاط گذاردن
retrograde
انحطاط دهنده قفایی
decline
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
wronged
دچار خطا و انحطاط مظلوم
declining
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
stagnation thesis
تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
nosediving
سقوط
collapsing
سقوط
collapses
سقوط
collapsed
سقوط
collapse
سقوط
come down
سقوط
nosedived
سقوط
downcome
سقوط
low dwon
سقوط
prolapse
سقوط
fall
سقوط
prolapsus
سقوط
elapsing
سقوط
elapses
سقوط
elapse
سقوط
crack-up
سقوط
crack up
سقوط
downfall
سقوط
tailspin
سقوط
nosedive
سقوط
falling
سقوط
crashed
سقوط
dropped
سقوط
crash
سقوط
dropping
سقوط
drop
سقوط
crashes
سقوط
nosedives
سقوط
crashing
سقوط
crashingly
سقوط
chute
سقوط
chutes
سقوط
drops
سقوط
crashingly
سقوط کردن
gastroptosis
سقوط معده
chutes
ریزش با سقوط
fall velocity
سرعت سقوط
crashed
سقوط کردن
discharge of an obligation
سقوط تعهد
chute
ریزش با سقوط
break down
سقوط ناگهانی
crashes
سقوط کردن
fall
سقوط کردن
crashing
سقوط کردن
fall
افت سقوط
lapse inconduct
سقوط در رفتاروکردار
abort
سقوط کردن
nosediving
سقوط کردن
aborted
سقوط کردن
nosedives
سقوط کردن
nosedived
سقوط کردن
nosedive
سقوط کردن
aborting
سقوط کردن
wipe out
سقوط کردن
velocity of fall
سرعت سقوط
termination of obligations
سقوط تعهدات
tailspin
سقوط کردن
aborts
سقوط کردن
prolapse of the uterus
سقوط رحم
crash
سقوط کردن
lapse vi
سقوط کردن
drops
چکه سقوط
free fall
سقوط ازاد
drop
افت سقوط
dropping
افت سقوط
drop
چکه سقوط
arrest
جلوگیری از سقوط
arrested
جلوگیری از سقوط
falling
سقوط کننده
arrests
جلوگیری از سقوط
stumbling block
سبب سقوط
dropping
چکه سقوط
stumbling blocks
سبب سقوط
dropped
افت سقوط
drops
افت سقوط
loss
گریز سقوط
dropped
چکه سقوط
pash
سقوط برف سنگین
proctoptosis
سقوط روده راست
crashed
سقوط کردن هواپیما
crashes
سقوط کردن هواپیما
drop hammer
چکش سقوط ازاد
free type parachute
چتر سقوط ازاد
crash
سقوط کردن هواپیما
crash land
سقوط کردن هواپیما
plumper
دروغ صرف سقوط
crash-lands
سقوط کردن هواپیما
crash-landing
سقوط کردن هواپیما
crash-landed
سقوط کردن هواپیما
crashingly
سقوط کردن هواپیما
crashing
سقوط کردن هواپیما
crash-land
سقوط کردن هواپیما
drops
قطره سقوط کردن کم کنید
prolapse of the uterus
درامدگی سیبک سقوط زهدان
abort
سقوط کردن موشک یا هواپیما
dropping
قطره سقوط کردن کم کنید
debacles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
dTbGcles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
debacle
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
aborted
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborting
سقوط کردن موشک یا هواپیما
meteoric shower
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
meteor shower
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
dropping ball viscosimeter
گرانروی سنج با سقوط گلوله
dropped
قطره سقوط کردن کم کنید
skidded
راه شکست مسیر سقوط
skid
راه شکست مسیر سقوط
skids
راه شکست مسیر سقوط
plunged
سقوط سنگین فرو بردن
plunges
سقوط سنگین فرو بردن
skidding
راه شکست مسیر سقوط
falling of the womb
سقوط کردن پائین افتادگی
lysis
سقوط وزوال تدریجی مرض
high velocity drop
بارریزی با سرعت سقوط زیاد
plunge
سقوط سنگین فرو بردن
slumped
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slump
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumps
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumping
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
crashingly
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
precipitate
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitates
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitating
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitated
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
crashing
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crash
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashes
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashed
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
late time
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
red out
از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
stumped
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
gravity extraction
بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
gravity drop
پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
stumping
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumps
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stump
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
raker
تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
Marxists
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxist
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
collapse
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapses
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapsing
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapsed
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com