Dictiornary-Farsi | سقوط تعهد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
discharge of an obligation	سقوط تعهد


Other Matches

paradrag drop	سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
consideration	وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations	وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranties	تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty	تضمین تعهد تعهد قانونی
subscribed	تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes	تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe	تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing	تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dropped	سقوط
come down	سقوط
dropping	سقوط
chute	سقوط
downcome	سقوط
prolapsus	سقوط
drops	سقوط
chutes	سقوط
nosediving	سقوط
nosedives	سقوط
drop	سقوط
nosedived	سقوط
elapses	سقوط
elapsing	سقوط
fall	سقوط
crack-up	سقوط
crack up	سقوط
nosedive	سقوط
elapse	سقوط
crashes	سقوط
crashed	سقوط
falling	سقوط
collapsing	سقوط
prolapse	سقوط
tailspin	سقوط
collapses	سقوط
collapsed	سقوط
crashing	سقوط
collapse	سقوط
low dwon	سقوط
crashingly	سقوط
downfall	سقوط
crash	سقوط
nosedives	سقوط کردن
loss	گریز سقوط
free fall	سقوط ازاد
stumbling block	سبب سقوط
stumbling blocks	سبب سقوط
nosediving	سقوط کردن
falling	سقوط کننده
prolapse of the uterus	سقوط رحم
fall	سقوط کردن
nosedived	سقوط کردن
fall velocity	سرعت سقوط
wipe out	سقوط کردن
termination of obligations	سقوط تعهدات
break down	سقوط ناگهانی
velocity of fall	سرعت سقوط
gastroptosis	سقوط معده
lapse inconduct	سقوط در رفتاروکردار
tailspin	سقوط کردن
lapse vi	سقوط کردن
arrests	جلوگیری از سقوط
arrested	جلوگیری از سقوط
arrest	جلوگیری از سقوط
nosedive	سقوط کردن
drops	افت سقوط
abort	سقوط کردن
chutes	ریزش با سقوط
chutes	سقوط انحطاط
chute	ریزش با سقوط
chute	سقوط انحطاط
crashingly	سقوط کردن
crashing	سقوط کردن
crashed	سقوط کردن
crash	سقوط کردن
aborts	سقوط کردن
aborting	سقوط کردن
aborted	سقوط کردن
crashes	سقوط کردن
dropping	چکه سقوط
dropping	افت سقوط
dropped	افت سقوط
dropped	چکه سقوط
fall	افت سقوط
drop	افت سقوط
drop	چکه سقوط
drops	چکه سقوط
crash land	سقوط کردن هواپیما
crash-landed	سقوط کردن هواپیما
crashing	سقوط کردن هواپیما
free type parachute	چتر سقوط ازاد
pash	سقوط برف سنگین
crashes	سقوط کردن هواپیما
crash-land	سقوط کردن هواپیما
crashed	سقوط کردن هواپیما
crash	سقوط کردن هواپیما
crashingly	سقوط کردن هواپیما
plumper	دروغ صرف سقوط
proctoptosis	سقوط روده راست
crash-landing	سقوط کردن هواپیما
drop hammer	چکش سقوط ازاد
crash-lands	سقوط کردن هواپیما
warranty	تعهد
obstriction	تعهد
bond	تعهد
obligation	تعهد
warranties	تعهد
oblogation	تعهد
obligations	تعهد
assumpsit	تعهد
assunption	تعهد
engagements	تعهد
committment	تعهد
engagement	تعهد
undertaking	تعهد
bank bond	تعهد
onus	تعهد
mandate	تعهد
mandated	تعهد
contract	تعهد
assume	تعهد
commitments	تعهد
assumes	تعهد
mandates	تعهد
guarantee	تعهد
guarantees	تعهد
liabilities	تعهد
liability	تعهد
sponsion	تعهد
commitment	تعهد
mandating	تعهد
guaranteed	تعهد
assurance	تعهد
assurances	تعهد
aborted	سقوط کردن موشک یا هواپیما
drop	قطره سقوط کردن کم کنید
dropped	قطره سقوط کردن کم کنید
aborting	سقوط کردن موشک یا هواپیما
plunge	سقوط سنگین فرو بردن
plunged	سقوط سنگین فرو بردن
plunges	سقوط سنگین فرو بردن
aborts	سقوط کردن موشک یا هواپیما
drops	قطره سقوط کردن کم کنید
abort	سقوط کردن موشک یا هواپیما
dropping	قطره سقوط کردن کم کنید
skid	راه شکست مسیر سقوط
meteor shower	سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
meteoric shower	سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
high velocity drop	بارریزی با سرعت سقوط زیاد
falling of the womb	سقوط کردن پائین افتادگی
dTbGcles	سقوط ناگهانی حکومت و غیره
lysis	سقوط وزوال تدریجی مرض
skids	راه شکست مسیر سقوط
dropping ball viscosimeter	گرانروی سنج با سقوط گلوله
skidding	راه شکست مسیر سقوط
debacles	سقوط ناگهانی حکومت و غیره
skidded	راه شکست مسیر سقوط
prolapse of the uterus	درامدگی سیبک سقوط زهدان
debacle	سقوط ناگهانی حکومت و غیره
substitution of a different obligation	تبدیل تعهد
recognizance	تعهد نامه
nonalignment	عدم تعهد
peremptory undertaking	تعهد قاطع
substitution of an obligation	تبدیل تعهد
preengagement	تعهد قبلی
mature obligation	تعهد حال
liability to disease	تعهد امادگی
without engagement	فاقد تعهد
subscriptions	تعهد پرداخت
subscription	تعهد پرداخت
to take on	تعهد کردن
extinction of an obligation	انقضاء تعهد
termination of an obligation	انقضاء تعهد
fulfilment of an obligation	اجرای تعهد
fulfilment of an obligation	ایفاء تعهد
implied assumpist	تعهد ضمنی
take on	تعهد کردن
breach of an obligation	تخلف از تعهد
committal	تعهد الزام
honouring	انجام تعهد
honours	انجام تعهد
underwrite	تعهد کردن
underwrites	تعهد کردن
underwriting	تعهد کردن
underwritten	تعهد کردن
underwrote	تعهد کردن
honoured	انجام تعهد
honour	انجام تعهد
honors	انجام تعهد
subscribers	تعهد کننده
warranties	تعهد کننده
subscriber	تعهد کننده
warranty	تعهد کننده
covenants	تعهد کردن
honored	انجام تعهد
covenant	تعهد کردن
honoring	انجام تعهد
undertakes	تعهد کردن
enterprise	تعهد تجارت
enterprises	تعهد تجارت