English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
command channels سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
Search result with all words
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
Other Matches
hierarchy سلسله مراتب
sequence سلسله مراتب
hierachy سلسله مراتب
pecking order سلسله مراتب
channeling سلسله مراتب
sequences سلسله مراتب
channel سلسله مراتب
channeled سلسله مراتب
channelled سلسله مراتب
channels سلسله مراتب
hierarchies سلسله مراتب
chain of command سلسله مراتب
request mast از طریق سلسله مراتب
heavenly hierarchy سلسله مراتب فرشتگان
data hierarchy سلسله مراتب داده ها
hierarchism اصول سلسله مراتب
occupational hierarchy سلسله مراتب شغلی
military channel سلسله مراتب نظامی
response hierarchy سلسله مراتب پاسخ
memory hierarchy سلسله مراتب حافظه
cryptochannel سلسله مراتب رمز
control hierarchy سلسله مراتب کنترل
hierarchy of needs سلسله مراتب نیازها
thearchy سلسله مراتب خدایان
chain سلسله سلسله مراتب
chains سلسله سلسله مراتب
echelons ستون طبقه سلسله مراتب
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
echelon ستون طبقه سلسله مراتب
pecking order سلسله مراتب دانه چینی
habit family hierarchy سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
hierarchic وابسته به سلسله مراتب وریاست
exempted station یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
rank and file صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
ghaut سلسله سلسله کوه
hiearchic مراتب
infinitely به مراتب
the above was a summary مراتب فوق
at best منتهای مراتب
theholy orders مراتب روحانیون
supemundane فوق مراتب دنیوی
supramundane ماورای مراتب دنیوی
data hierarchy سلسه مراتب داده ها
in witness whereof برای گواهی مراتب بالا
ranked طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
ranks طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
rank طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
chains سلسله
dynasties سلسله
nexus سلسله
kingdom سلسله
ranges سلسله
chain سلسله
gradations سلسله
run سلسله
gradation سلسله
runs سلسله
range سلسله
systems سلسله
catena سلسله
genealogies سلسله
genealogy سلسله
train سلسله
trained سلسله
trains سلسله
ranged سلسله
dynasty سلسله
system سلسله
strips سر سلسله
ranked سلسله مقام
ranks سلسله مقام
ghat سلسله کوه
nervous system سلسله عصب
coneatenation تسلسل سلسله
nervous systems سلسله عصب
ghat رشته سلسله
rank سلسله مقام
phylum اجداد سلسله
protomartyr سر سلسله شهدا
pulse train سلسله تپش ها
string ردیف سلسله
mountain ranges سلسله جبال
unit system سلسله احاد
series سلسله ردیف
the vascular system سلسله اوندهاومجراها
ranged سلسله ردیف
trains رشته سلسله
train رشته سلسله
phylon اجداد سلسله
system سلسله رشته
chain سلسله کوه
trained رشته سلسله
ommiad سلسله امیه
ranges سلسله ردیف
ommiades سلسله امیه
chains سلسله کوه
range سلسله ردیف
systems سلسله رشته
the nervous system سلسله پیهای نباتی
achamenidae سلسله هخامنشی هخامنشیان
flight یک رشته پلکان سلسله
hierarchical model مدل سلسله مراتبی
hierachical structure ساختار سلسله مراتبی
hierarchical network شبکه سلسله مراتبی
neural وابسته به سلسله اعصاب
campaigned سلسله عملیات کوره بلند
campaigning سلسله عملیات کوره بلند
novus actus intervenieus قطع سلسله علیت در خسارات
algebraic hierarchy parenthese پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
ohm واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
ohms واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
campaigns سلسله عملیات کوره بلند
hierarchies ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierachical file system سیستم فایل سلسله مراتبی
hierarchy ساختار دادهای سلسله مراتبی
sympathetics سلسله پیهای نباتی باشد
campaign سلسله عملیات کوره بلند
dynastical وابسته بیک سلسله پادشاهان
dynast عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
argumentum یک سلسله دلایل قابل قبول
trains سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trained سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train سلسله وقایع توالی حیله جنگی
underplot یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
hierarchical data base management system سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
semiosis یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
aborts متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborted متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
abort متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborting متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
hierarchies گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
fiscal station قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
hdbms DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
onion skin language زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
Tahmasb شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
supreme commander فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
assumes در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assume در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
command axis محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
resume command به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
second in command معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
command فرماندهی
bridges پل فرماندهی
pilot house پل فرماندهی
conning tower پل فرماندهی
executive branch فرماندهی
strategy فن فرماندهی
commanded فرماندهی
bridge پل فرماندهی
leadership فرماندهی
centre castle پل فرماندهی
bridged پل فرماندهی
commands فرماندهی
wheelhouses پل فرماندهی
wheelhouse پل فرماندهی
commandantship فرماندهی
commandership فرماندهی
strategies فن فرماندهی
lead a unit فرماندهی کردن
supreme فرماندهی عالی
joint command فرماندهی مشترک
headquarters مرکز فرماندهی
headquarters قرارگاه فرماندهی
flagships ناو فرماندهی
command channels ردههای فرماندهی
master's certificate گواهینامه فرماندهی
flagship ناو فرماندهی
command post پست فرماندهی
head quarters مرکز فرماندهی
logistical command فرماندهی لجستیکی
bridged پل فرماندهی کشتی
bridges پل فرماندهی کشتی
command سرکردگی فرماندهی
commanded سرکردگی فرماندهی
commands سرکردگی فرماندهی
tactical command ship ناو فرماندهی
support command فرماندهی پشتیبانی
scheme of command طرح فرماندهی
tactical command فرماندهی تاکتیکی
bridge پل فرماندهی کشتی
oldman مقام فرماندهی
unified command فرماندهی متحد
command post پاسگاه فرماندهی
commandery محل فرماندهی
command group گروه فرماندهی
command language زبان فرماندهی
command mode حالت فرماندهی
command net شبکه فرماندهی
command report گزارش فرماندهی
commander's call در اختیار فرماندهی
commander's estimate براورد فرماندهی
air command فرماندهی هوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com