English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
input reactor سلف ورودی پیچک ماقبل
Other Matches
input reactor پیچک ورودی
inductor ballast اتصال ورودی پیچک
series resistance مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
queues روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
JK flip flop نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gates دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
hash تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
hash الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
drop down list box لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
list لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
input preamplifier پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
penult ماقبل اخر
predecessor ماقبل سلف
postdate تاریخ ماقبل
precedents ماقبل مقدم
precedent ماقبل مقدم
prehistory ماقبل تاریخ
past پیش ماقبل
the last .but one ماقبل اخر
postdated تاریخ ماقبل
ogygian ماقبل تاریخی
prehistoric ماقبل تاریخی
postdating تاریخ ماقبل
predecessors ماقبل سلف
postdates تاریخ ماقبل
The prehistoric creatures . موجودات ماقبل تاریخ
postdating بتاریخ ماقبل نوشتن
postdated بتاریخ ماقبل نوشتن
prehistoric times ازمنه ماقبل تاریخ
azoic دوران ماقبل تاریخ
postdates بتاریخ ماقبل نوشتن
postdate بتاریخ ماقبل نوشتن
precapitalism ماقبل سرمایه داری
antepenultimate پیش از ماقبل اخر
antepenul پیش از ماقبل اخر
internal rhyme قافیه ماقبل اخر
prevocalic ماقبل حرف صدا دار
eozoic مربوط به دوره ماقبل کامبرین
protolithic وابسته بدوران ماقبل عصرسنگ
A prehistoric fossil. یک سنگواره (فسیل ) ماقبل تاریخ
mammoths فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
broch [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
protohistory مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
mammoth فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
cromlech ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
dac مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
d/a converter مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
inputted 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
approach channel کانال ورودی- نهر ورودی
adder مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
analog مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
chain فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chains فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
anti- ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
cist [قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.]
coils پیچک
helix پیچک
mush coil پیچک در هم
ivy پیچک
tendril پیچک
tendrils پیچک
impedance coil پیچک
cirrus پیچک
coiled پیچک
solenoid پیچک
coil پیچک
volute پیچک
reactors پیچک
spray پیچک
turnbuckle پیچک
scroll پیچک
scrolls پیچک
reactor پیچک
bucking coil پیچک مقابله
ivied پیچک دار
armature loop پیچک ارمیچر
lagging ciol پیچک سنجه
line choking coil پیچک محافظ
line choking coil پیچک محافظ خط
line charge compensation reactor پیچک جبرانگر
magnet coil پیچک مغناطیس
balance coil پیچک تراز
focusing coil پیچک تمرکز
holding coil پیچک نگهدارنده
armature coil پیچک ارمیچر
impedance coupling تزویج پیچک
impedance coil پیچک ناگذرایی
ignition choke پیچک احتراق
idle coil پیچک هرز
ideal solenoid پیچک ایده ال
lattice woung coil پیچک مشبک
tendril ریشه پیچک
tendrils ریشه پیچک
flux linking a coil شاره پیچک
antenna coil پیچک انتن
interphase transformer پیچک مکنده
honeycomb coil پیچک مشبک
capacity of coil فرفیت پیچک
purity coil پیچک خلوص
plug in coil پیچک دو شاخکی
convergence coil پیچک همگرا
potential coil پیچک پتانسیل
convolvulus جنس پیچک
shunt coil پیچک شنتی
tickler پیچک تشدید
damping coil پیچک خفنده
series coil پیچک زنجیری
secondary coil پیچک ثانوی
primery coil پیچک اولیه
current limiting reactor پیچک کاهنده
retardation coil پیچک تاخیر
current coil پیچک اصلی
resistance coil پیچک مقاومتی
transformer coil پیچک مبدل
pitch of armature winding گام پیچک
field coil پیچک مغناطیس گر
zigzag chock پیچک زیگزاگ
coil form مغزی پیچک
search coil پیچک کاشف
exploring coil پیچک کاشف
dead coil پیچک هرز
coil box جعبه پیچک
choking effect اثر پیچک
voltage coil پیچک ولت
voice coil پیچک صدا
coil pitch گام پیچک
analogues مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogue مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
interphase reactor پیچک متعادل کننده
inclined coil meter سنجه با پیچک مایل
witch hazel موچسب پیچک دیواری
basket coil پیچک تار عنکبوتی
spider web coil پیچک تار عنکبوتی
duolateral coil پیچک لانه زنبوری
high impedance relay رله پیچک دار
high frequency choke پیچک فرکانس بالا
cooling coil پیچک سرد کننده
dextrosal helix پیچک راست گرد
back pitch گام خور پیچک
compensating coil پیچک جبران کننده
air core chuke پیچک با هسته هوایی
loading coil پیچک بار افزای
line charge compensation reactor پیچک متعادل کننده
poison oak پیچک سمی امریکایی
iron core choke پیچک با هسته اهنی
interphase transformer loss تلفات پیچک صنعتی
poison ivy پیچک سمی امریکایی
spiders حلقه پیچک صدا
moving coil meter سنجه با پیچک متحرک
primary coil پیچک راه انداز
spider حلقه پیچک صدا
tuning coil پیچک میزان ساز
tuning inductance پیچک میزان ساز
transformer coil magneto مگنت پیچک مبدل
low frequency choke پیچک فرکانس پایین
iron core coil پیچک با هسته اهنی
series wound motor موتور با پیچک سری
open coil armature ارمیچر با پیچک باز
moving coil galvanometer گالوانومتر قاب یا پیچک گردان
dense index اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
inductor with adjustable air gap پیچک با فاصله هوائی قابل تنظیم
input توان ورودی ورودی
inputted توان ورودی ورودی
prehistorical پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
C-scroll [پیچک هایی به شکل سی و اس بویژه در تزئینات روکوکو]
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
zero supperssion موقوف کردن صفرها جایگزینی صفرهای ماقبل یک عدد با جای خالی به طوریکه صفرها در موقعیت چاپ عددفاهر نشوند
penultimate یکی به اخر مانده ماقبل اخر
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
prehistory ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
meander border [طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
choke impedance امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
acanthus design طرح پیچک [الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com