English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (6 milliseconds)
English Persian
selenium cell سلول سلنیومی
Other Matches
spermatid سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
selenium rectifier یکسو کنندهء سلنیومی
spermatogonium سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
cells سلول
data cell سلول
cell سلول
zoogamete سلول
germ cell سلول تخم
mononuclear سلول یک هستهای
memory cell سلول حافظه
lymph cell سلول لنف
galvanic cell سلول گالوانی
gonocyte سلول جنسی
gonium سلول نطفه
gametangium سلول جنسی
germ cell سلول نطفه
locular سلول دار
nerve cell سلول عصبی
odontoblast سلول دندانی
unit cell سلول واحد
transformer cell سلول ترانسفورماتور
stractural cell سلول ساختاری
storage cell سلول انباره
scarlet sage سلول اتشی
pixel سلول تصویر
syncytium سلول چند هسته ایی
photoelectric cell سلول فتوالکتریک
photoelectric cell سلول فتوالکتریکی
photoconductive cell سلول فوتورسانا
photo cell سلول فتوالکتریک
phagocytosis سلول خواری
data cell سلول داده
cleave شکافتن سلول
cellule سلول کوچک
cytology سلول شناس
celluloid مانند سلول
accumulator cell سلول اکومولاتور
cells پیل سلول
cell سلول یکنفری
cell پیل سلول
cells سلول یکنفری
cellulous سلول دار
cleaved شکافتن سلول
cleaves شکافتن سلول
solar cells سلول خورشیدی
cellular سلول دار
active cell سلول فعال
binary cell سلول دودویی
ward سلول زندان
cellulated سلول دار
solar cell سلول خورشیدی
wards سلول زندان
phagocyte سلول بیگانه خوار
barrier layer cell سلول لایه سدی
karyoplasm پرتوپلاسم هسته سلول
primitive cell سلول واحد ابتدایی
spermatogonium سلول موجد تخم
progamete سلول مولد تخمچه
half cell potential پتانسیل نیم سلول
cellulosic ساخته شده از سلول
intracellular واقع در درون سلول
interneuron وابسته به سلول عصب
ideal galvanic cell سلول گالوانیکی ایده ال
ectoclast پوسته خارجی سلول
cataplasia تغییرات قهقهرایی در سلول
gonocyte سلول تولید کننده
endoderm لیف درخت یا سلول
interneural وابسته به سلول عصب
half cell reaction واکنش نیم سلول
microphage سلول میکروب خوار کوچک
engram تحولات دائمی هسته سلول
engramme تحولات دائمی هسته سلول
eletric eye سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
end centered unit cell سلول واحد دو وجهی متقابل پر
enclosure سلول تارکان دنیا [دین]
acrosome برجستگی قدامی سلول جنسی نر
light sensitive cell سلول حساس در برابر نور
karyokinesis تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
macrogamete سلول جنسی ماده بزرگتر
loculus سلول یا حفره تخمدان مرکب
ovum سلول نطفه ماده تخمک
endosarc قسمت درونی سفیده سلول
lysis زوال وفساد سلول وغیره
solar cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
photovoltaic cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
entry مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
chromatolysis تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
gametogenesis ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
gonogenesis کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
lysate محصول زوال وفساد تدریجی سلول
biont واحد مستقل موجود زنده سلول
fibrocyte سلول دوکی شکل بافت همبندی
nucleolus هستک گرد میان هسته سلول
unipotent دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
histogram نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
zero condition حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
gametocyte سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
haplosis تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
gamete سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
gametophore سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
meiosis تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
mitosis تقسیم هسته سلول بدوقسمت بدون کم شدن کرموزم ها
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
gastrea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
histochemistry علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
gastraea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
bit mapped screen pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
unbalanced cell سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
lymphoblast سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
pronucleus هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
kil مقبره این کلمه بصورت پیشوند وپسوند نیزبکاررفته وبمعنی >حجره و سلول ونهر<است
photovoltaic cell مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cross fertilization لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
microphagus سلول میکروب خوار کوچک خرد خوار
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
loculate سلول دار حجره دار
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com