Dictiornary-Farsi | سنگر موقت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (2 milliseconds)

English	Persian
bretess	سنگر موقت
bretex	سنگر موقت
bretesse	سنگر موقت
bretise	سنگر موقت
bretisee	سنگر موقت
brettys	سنگر موقت


Other Matches

parapet	حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapets	حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
slit trench	سنگر خندقی شکل سنگر درازکش گروهی
suspension of arms	اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
protempore	موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area	منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding anchorage	لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
rifle pit	سنگر
fox hole	سنگر
citadel	سنگر
slit trench	سنگر
crow's nest	سنگر
parapets	سنگر
blinded	سنگر
citadels	سنگر
pits	سنگر
earthwork	سنگر
dug out	سنگر
emplacement	سنگر
bunker	سنگر
bunkers	سنگر
trench	سنگر
blind	سنگر
trenches	سنگر
blinds	سنگر
pit	سنگر
parapet	سنگر
barricading	سنگر
dike-house	سنگر
fort	سنگر
casemate	سنگر
barricade	سنگر
barricaded	سنگر
barricades	سنگر
fortresses	سنگر مستحکم
trench	گودال سنگر
pillboxes	سنگر مستحکم
fire trench	سنگر تیراندازی
gun pit	سنگر توپ
bunkers	سنگر بتونی
fire trench	سنگر اتش
pillbox	سنگر مستحکم
bunker	سنگر بتونی
sump	چاله سنگر
slit trench	سنگر انفرادی
sumps	چاله سنگر
entrench	سنگر کندن
stockade	سنگر چوبی
fortress	سنگر مستحکم
prone shelter	سنگر درازکش
standard trench	سنگر معمولی
foxholes	سنگر بزانو
outwork	سنگر خارجی
strongholds	سنگر پناهگاه
bastion	سنگر و استحکامات
bastions	سنگر و استحکامات
cornel	سنگر واستحکامات
stronghold	سنگر پناهگاه
brattishing	تزئینات سنگر
foxhole	سنگر بزانو
stockades	سنگر چوبی
trenches	سنگر کندن
trenches	گودال سنگر
trench	سنگر کندن
hull defilade	سنگر گرفتن تانک
fortress	سنگر قلعه نظامی
fox hole	سنگر حفره روباه
ravelin	نیم هلالی سنگر
soakage pit	چاله زه کشی سنگر
splinterproof	سنگر ضد ترکش گلوله
horn-work	[استحکامات بیرونی با دو سنگر]
fortresses	سنگر قلعه نظامی
dug in	سنگر کنده شده
half-moon	سنگر نیم هلالی
dug in	استحکامات سنگر اماده
loophole	مزغل سوراخ سنگر
loopholes	مزغل سوراخ سنگر
protect	در پناه سنگر قرار دادن
protecting	در پناه سنگر قرار دادن
haul defilade	تا ارتفاع لوله پشت سنگر
pillboxes	سنگر بتونی جعبه قرص
entrench	به سنگر رفتن سنگری شدن
pillbox	سنگر بتونی جعبه قرص
protects	در پناه سنگر قرار دادن
foreland	زمین جلوی موضع دماغه سنگر
foot bank	زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
bunkers	سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
ditch	گودال سنگر رابط خندق کندن
bunker	سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
retrench	دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
ditches	گودال سنگر رابط خندق کندن
ditched	گودال سنگر رابط خندق کندن
Buddhist railing	[سنگر مانع مانند پرچین چوبی]
ditching	فروداضطراری هواپیما روی اب خندق یا سنگر کنی
haul defilade	قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
cut and cover shelter	سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
pontoons	پل موقت
pontoon	پل موقت
temporary	موقت
provisional	موقت
adhoc	موقت
makeshift	موقت
pontoon bridge	پل موقت
pro tempore	موقت
intrim	موقت
interim	موقت
straddle trench	خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
coffer dam	سد انحرافی موقت
temporary duty	شغل موقت
temporary gauge	اشل موقت
temporary storage	انباره موقت
buffer	حافظه موقت
temporary road	راه موقت
temporary marriage	ازدواج موقت
temporary hardness	سختی موقت
bridging leon	اعتبار موقت
cofferdam	بند موقت
bridging leon	وام موقت
charge d'affaires of the embassy	کاردار موقت
dazzling	کوری موقت
blackout	بیهوشی موقت
temporary storage	حافظه موقت
x site	انبار موقت
timbering	چوبست موقت
term insurance	بیمه موقت
temporary works	کارهای موقت
dazzle	کوری موقت
dazzled	کوری موقت
dazzles	کوری موقت
temporarily	بطور موقت
suspension	اخراج موقت
temporary wife	زوجه موقت
suspensions	اخراج موقت
temporary structures	ساختمانهای موقت
blackouts	بیهوشی موقت
the pro tem chief	رئیس موقت
kluged	ترسیم موقت
lean-tos	پناهگاه موقت
provisional	به طور موقت
short time duty	کار موقت
stopgap	چاره موقت
stopgaps	چاره موقت
provisional scrip	تصدیق موقت
modus vivendi	توافق موقت
protem	موقتا موقت
false work	حائل موقت
interim certificates	گواهی موقت
interim financing	پرداخت موقت
interim plan	برنامههای موقت
modulus vivendi	قار موقت
lean-to	پناهگاه موقت
tentative	ازمایشی موقت
debarkation hospital	بیمارستان موقت
armistice	صلح موقت
suspension of arms	اتش بس موقت
temporary duty	ماموریت موقت
ischemia	کم خونی موقت
tabernacle	پرستشگاه موقت
temporal life	زندگی موقت
temporalty	بطور موقت
armistices	صلح موقت
detention pending trial	حبس موقت
drop tank	تانک موقت
locumtenens	کفیل جانشین موقت
convening authority	مقام صلاحیتدار موقت
acting sublieutenant	ناوبان دوم موقت
interim injunction	حکم توقیف موقت
covering note	بیمه نامه موقت
convening authority	فرماندار موقت نظامی
pontonier	مامور پل موقت سازی
pontoneer	مامور پل موقت سازی
air commodore	سرتیپ موقت هوایی
kludge	سخت افزار موقت
cover note	بیمه نامه موقت
alternate water terminal	بارانداز ابی موقت
drug holiday	ترک موقت دارو
provisorily	بطور شرطی یا موقت
provisionally	بطور موقت عجالتا"
juryrig	برپا کردن موقت
provisional statement	صورت وضعیت موقت
rendezvous area	منطقه تجمع موقت
provisional scrip	تصدیق موقت سهام
scrip	گواهی نامه موقت
shadow memory	حافظه ثانوی موقت
provisional order	دستور موقت اداری
beach dump	انبار موقت ساحلی
provisional assignee	مدیر تصفیه موقت
transient ischemia	کم خونی موضعی موقت
lapse	برگشت انحراف موقت
lapses	برگشت انحراف موقت
lapsing	برگشت انحراف موقت
hardest	خطای موقت در سیستم
pontoon	پل موقت نظامی زدن
harder	خطای موقت در سیستم
shell	برنامه خروج موقت
shelling	برنامه خروج موقت
hard	خطای موقت در سیستم
pontoons	پل موقت نظامی زدن
shells	برنامه خروج موقت
transitory shelter	پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی