Dictiornary-Farsi | سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
bunker	سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
bunkers	سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ


Other Matches

parapet	حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapets	حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
slit trench	سنگر خندقی شکل سنگر درازکش گروهی
army component	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison	گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock	فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander	فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
ground signals	سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yams	سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft	هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yam	سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
pit	سنگر
dug out	سنگر
bunker	سنگر
slit trench	سنگر
rifle pit	سنگر
trench	سنگر
fox hole	سنگر
bunkers	سنگر
pits	سنگر
trenches	سنگر
fort	سنگر
crow's nest	سنگر
earthwork	سنگر
emplacement	سنگر
citadels	سنگر
citadel	سنگر
barricading	سنگر
parapet	سنگر
parapets	سنگر
blinds	سنگر
dike-house	سنگر
casemate	سنگر
barricades	سنگر
blinded	سنگر
blind	سنگر
barricade	سنگر
barricaded	سنگر
fire trench	سنگر تیراندازی
sumps	چاله سنگر
bretisee	سنگر موقت
sump	چاله سنگر
bretesse	سنگر موقت
strongholds	سنگر پناهگاه
brettys	سنگر موقت
bretess	سنگر موقت
stronghold	سنگر پناهگاه
foxhole	سنگر بزانو
stockades	سنگر چوبی
gun pit	سنگر توپ
fire trench	سنگر اتش
brattishing	تزئینات سنگر
foxholes	سنگر بزانو
entrench	سنگر کندن
prone shelter	سنگر درازکش
bretex	سنگر موقت
stockade	سنگر چوبی
bretise	سنگر موقت
trenches	گودال سنگر
pillbox	سنگر مستحکم
bunkers	سنگر بتونی
fortresses	سنگر مستحکم
bastions	سنگر و استحکامات
bunker	سنگر بتونی
outwork	سنگر خارجی
bastion	سنگر و استحکامات
pillboxes	سنگر مستحکم
standard trench	سنگر معمولی
trenches	سنگر کندن
trench	سنگر کندن
slit trench	سنگر انفرادی
fortress	سنگر مستحکم
trench	گودال سنگر
cornel	سنگر واستحکامات
splinterproof	سنگر ضد ترکش گلوله
ravelin	نیم هلالی سنگر
fox hole	سنگر حفره روباه
soakage pit	چاله زه کشی سنگر
loopholes	مزغل سوراخ سنگر
horn-work	[استحکامات بیرونی با دو سنگر]
hull defilade	سنگر گرفتن تانک
half-moon	سنگر نیم هلالی
loophole	مزغل سوراخ سنگر
fortress	سنگر قلعه نظامی
dug in	استحکامات سنگر اماده
dug in	سنگر کنده شده
fortresses	سنگر قلعه نظامی
protect	در پناه سنگر قرار دادن
pillboxes	سنگر بتونی جعبه قرص
entrench	به سنگر رفتن سنگری شدن
pillbox	سنگر بتونی جعبه قرص
protects	در پناه سنگر قرار دادن
haul defilade	تا ارتفاع لوله پشت سنگر
protecting	در پناه سنگر قرار دادن
retrench	دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
ditch	گودال سنگر رابط خندق کندن
ditched	گودال سنگر رابط خندق کندن
ditches	گودال سنگر رابط خندق کندن
foreland	زمین جلوی موضع دماغه سنگر
foot bank	زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
Buddhist railing	[سنگر مانع مانند پرچین چوبی]
ditching	فروداضطراری هواپیما روی اب خندق یا سنگر کنی
haul defilade	قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
cut and cover shelter	سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
agrarian	زمینی
sublunary	زمینی
subaerial	رو زمینی
sublunar	زمینی
sub astral	زمینی
tumbling	زمینی
terrestrial	زمینی
landed a	زمینی
predial or prae	زمینی
territorial	زمینی
terrene	زمینی
tellurian	زمینی
earthly	زمینی
earth-bound	زمینی
terraneous	زمینی
straddle trench	خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
landmines	مین زمینی
ground control	کنترل زمینی
ground force	نیروی زمینی
monkey nut	بادام زمینی
earth nut	بادام زمینی
bonus pass	پاس زمینی
floor lamp	اباژور زمینی
ground liaison	رابط زمینی
graze burst	ترکش زمینی
ground circuit	مدار زمینی
ground fire	تیر زمینی
ground forces	نیروی زمینی
ground forces	نیروهای زمینی
terraqueous	زمینی ودریایی
terrestrial radiation	تابشهای زمینی
mail gram	پست زمینی
terrestrial refraction	شکست زمینی
land tail	بنه زمینی
land mine	مین زمینی
land forces	نیروی زمینی
land force n	نیروی زمینی
murphy	سیب زمینی
praties	سیب زمینی
suberranean	زیر زمینی
standard lamps [British]	آباژورهای زمینی
tellurian matter	ماده زمینی
terrain corridor	دالان زمینی
perigee	حضیض زمینی
overland mail	پست زمینی
terrain return	اکوی زمینی
land combat	نبرد زمینی
infernal regions	دیارزیر زمینی
ground speed	سرعت زمینی
ground return	برگشت زمینی
ground return	بازتاب زمینی
ground position	موقعیت زمینی
ground position	ایستگاه زمینی
ground observer	دیدبان زمینی
ground observation	دیدبانی زمینی
ground nut	بادام زمینی
ground surveillance	مراقبت زمینی
ground surveillance	تجسس زمینی
hypogean	زیر زمینی
tater	سیب زمینی
hypogeous	زیر زمینی
groundling	گیاه زمینی
ground waves	امواج زمینی
ground wave	موج زمینی
ground track	مسیر زمینی
subterraneous	زیر زمینی
army forces	نیروهای زمینی
armies	نیرو زمینی
ground antenna	انتن زمینی
apogee	اوج زمینی
terrestrial	وضعیت زمینی
landmine	مین زمینی
potato	سیب زمینی
hypogeal	زیر زمینی
army attache	وابسته زمینی
antenna ground	انتن زمینی
peanuts	پسته زمینی
peanuts	بادام زمینی
peanut	پسته زمینی
peanut	بادام زمینی
earthy	زمینی دنیوی
army general staff	ستادنیروی زمینی
earth antenna	انتن زمینی
army	نیرو زمینی
potatoes	سیب زمینی
floor lamps [American]	آباژورهای زمینی
groundnut	بادام زمینی
groundnuts	بادام زمینی
standard lamp [British]	آباژور زمینی
floor lamp [American]	آباژور زمینی
gullies	دالان زمینی
gulleys	دالان زمینی
gully	دالان زمینی
transitory shelter	پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
land carriage	بار کشی زمینی