Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
old red sandstone
سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
Other Matches
to puddle clay and sand
ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
building sand
خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
quicksand
ماسه روان ماسه دانه نچسبیده
quicksand
ماسه ناپای ماسه غلطان
parallelled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
yield of cdoncrete
ماسه
gravel
ماسه
green sand
ماسه تر
ballast
ماسه
gritting
ماسه
grit
ماسه
gritted
ماسه
sands
ماسه
sand
ماسه
crushed stone sand
ماسه
sandstone
ماسه سنگ
quick sand
ماسه روان
sand
ماسه ریختن شن
sandbank
کرانه ماسه
sandbanks
کرانه ماسه
magazines
مخزن ماسه
grit
ماسه درشت
heap of sand
توده ماسه
sandblasting
ماسه پرانی
sandrock
ماسه سنگ
sandstone
سنگ ماسه
magazine
مخزن ماسه
quarries
معدن شن و ماسه
quarry
معدن شن و ماسه
quicksand
ماسه بادی
masonry sand
ماسه ملاتی
masonry sand
ماسه بنایی
uniform sand
ماسه یکدست
uniform sand
ماسه یکنواخت
sands
ماسه ریختن شن
sanding
ماسه گذاری
quicksand
ماسه متحرک
he was neat
بی ماسه خالص
greensand
ماسه سبز
marine sand
ماسه بادی
fine sand
ماسه ریز
sanded
ماسه دار
pit sand
ماسه معدنی
quarrying
معدن شن و ماسه
marine sand
ماسه دریایی
dune sand
ماسه بادی
gritting
ماسه درشت
arenaceous
ماسه وار
sandstorm
ماسه باد
body sand
ماسه پر کننده
sand trap
ماسه گیر
sand store
انبار ماسه
sand layer
لایه ماسه
sand filling
ماسه گرفتگی
sand clay
رس ماسه دار
sand stone
ماسه سنگ
detritic sand
ماسه فرسایهای
desilter
ماسه گیر
sand equivalent
همسنگ ماسه
sandband
کران ماسه
sand dressing
ماسه پاشی
sand pile
توده ماسه
running sand
ماسه بادی
sandstorms
ماسه باد
sanbar
کران ماسه
gritted
ماسه درشت
sandblast
باپاشیدن ماسه
sand blasting
ماسه پاشی
feldspathic sandstone
ماسه سنگ فلدسپاتی
gritting
درشت ماسه سنگ
siliceous sandstone
ماسه سنگ سیلیس
pipe sand trap
ماسه گیر لولهای
sand lime brick
اجر ماسه اهکی
backing sand
ماسه پشت قالب
micaceous sandstone
ماسه سنگ میکادار
sand mix
ماسه اغشته سرد
aggradation
فراسازی ماسه گرفتگی
foundry sand
ماسه ی ریخته گری
molding sand
ماسه قالب گیری
sand dredger
ماشین مکنده ماسه
calcareous sandstone
ماسه سنگ اهکی
sabulous
ریگزار ماسه دار
sandblast machine
ماشین ماسه پاش
grit
خاک ماسه سنگ
gritted
درشت ماسه سنگ
gritting
خاک ماسه سنگ
gritted
خاک ماسه سنگ
core sand
ماسه ریخته گری
sandy earth
زمین ماسه دار
sandy soil
زمین ماسه زار
sand blast nozzle
شیپوره ماسه پاشی
sand blast unit
واحد ماسه پاشی
explosion shot
ضربه چوب به ماسه
sand blasting practice
عملیات ماسه پاشی
grit
درشت ماسه سنگ
sand pit
گود ماسه برداری
sand cone method
طریقه جابجایی ماسه
chalky sandstone
ماسه سنگ نرم اهکی
sand asphalt
ماسه اغشته گرم یا سرد
molasse
سنگ ماسه اهکی رسدار
mottled sandstone
ماسه سنگ رگه دار
loamy sandstone
ماسه سنگ خاک رسی
argillaceous sand stone
ماسه سنگ خاک رسی
brownstone
[ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
sandy limestone
سنگ اهک ماسه دار
send yaghting
مسابقه با وسیله بادباندارروی شن و ماسه
blast grit
ماسه هوا داده شده
flukes
قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
sandbox
[British]
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
molding sand preparation plant
واحد تهیه ماسه قالب گیری
Dry sand absorbs water.
ماسه خشک آبرا جذب می کند
fluke
قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
sandpit
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
sand box
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
send sailing
مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
sand trap
قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
proportioning
توزین شن و ماسه و سیمان و اب جهت تهیه بتن
wet classifler
سرندی که باان شن و ماسه را جهت دانه بندی شستشومیدهند
accretion
هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
binders
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
binder
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
alluviation
رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
batcher
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
batches
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
core binder
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
bygone
قدیمی
fogram
قدیمی
timeworn
قدیمی
old time
قدیمی
antiquated
قدیمی
out of date
قدیمی
old timer
قدیمی
old-timer
قدیمی
veterans
قدیمی
age-old
قدیمی
senior
قدیمی
veteran
قدیمی
old-timers
قدیمی
seniors
قدیمی
We old – fashioned people .
ما قدیمی ها
stale cheque
چک قدیمی
date
قدیمی
outdated
قدیمی
dates
قدیمی
archaic
قدیمی
age old
قدیمی
olden
قدیمی
ancient
قدیمی
ballast
هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
puddles
ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
puddle
ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
admixtures
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
culverin
یکجورتوپ قدیمی
oldest
دیرینه قدیمی
old
دیرینه قدیمی
older
دیرینه قدیمی
presentation copy
نسخه قدیمی
fogeys
ادم قدیمی
fogey
ادم قدیمی
past masters
استاد قدیمی
past master
استاد قدیمی
fogies
ادم قدیمی
(as) old as the hills
<idiom>
خیلی قدیمی
paleography
کتابت قدیمی
protolanguage
زبان قدیمی
ex-
سابق قدیمی
by gone
قدیمی گذشته ها
scholastic
متفکران قدیمی
arquebus
تفنگ قدیمی
clapped-out
ماشینخرابو قدیمی
ancient manuscript
نوشته قدیمی
ex
سابق قدیمی
codex
نسخه قدیمی
fogy
ادم قدیمی
square toed
قدیمی مسلک
primal
بسیار قدیمی
unreconstructed
قدیمی مسلک
prolonged
قدیمی مدید
newest
اخیرا و نه قدیمی
museum piece
قدیمی غیرعادی
fuddy-duddies
قدیمی مسلک
Old – time tunes .
آهنگهای قدیمی
new
اخیرا و نه قدیمی
new-
اخیرا و نه قدیمی
uptight
قدیمی مسلک
incunabulum
کتب قدیمی
newer
اخیرا و نه قدیمی
fuddy-duddy
قدیمی مسلک
old hat
قدیمی مسلک
old hat
هر چیز قدیمی
ducat
مسکوک طلای قدیمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com