English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
English Persian
riverine سواحل رودخانه
Other Matches
afflux خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
minorca مرغ خانگی سواحل مدیترانه
finback بالن یا نهنگ سواحل اقیانوس اطلس
harmattan بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
toyon درخت راج سفید گل سواحل کالیفرنیا
thresher کوسه ماهی درنده سواحل امریکاواروپا
surfbird مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
terrapin لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
terrapins لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
auklet جنسی از پنگوئنهای کوچک سواحل اقیانوس ارام
limulus خرچنگ نعل اسبی وبزرگ سواحل امریکا
short-haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
balto slavic شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
Brontide نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
river line خط رودخانه
river gravel شن رودخانه
river clay گل رودخانه
glaciers رودخانه یخ
rever رودخانه
glacier رودخانه یخ
river رودخانه
rivers رودخانه
euphrates رودخانه فرات
conferva علف رودخانه
by water از راه رودخانه
water system رودخانه و شعبات ان
riverbed بستر رودخانه
river trip مسافرت رودخانه ای
river trip گردش رودخانه ای
bight پیچ رودخانه
along the river درامتداد رودخانه
river profile نیمرخ رودخانه
fork of ... river شاخه رودخانه ...
river mouth دهانه رودخانه
stethe ساحل رودخانه
river line خط ساحل رودخانه
the karoon river رودخانه کارون
the river karoon رودخانه کارون
riparian ساحل رودخانه زی
potamology مبحث رودخانه ها
ostiary دهانه رودخانه
riverward بطرف رودخانه
levee کناره رودخانه
lethe اب رودخانه بزرخ
headwater بالادست رودخانه
head stream سرچشمه رودخانه
bottom ice یخ کف دریاچه یا رودخانه
an open river رودخانه باز
alpheus رب النوع رودخانه
streamed رودخانه ابراهه
strand لایه رودخانه
river banks ساحل رودخانه
river bed بستر رودخانه
stream رودخانه ابراهه
river bank ساحل رودخانه
river beds بستر رودخانه
strands لایه رودخانه
upstream بالای رودخانه
streams رودخانه ابراهه
low water فروکش اب رودخانه
river basin ابگیر یا حوضه رودخانه
span پل زدن روی رودخانه
naiad حوری موجددریاچه رودخانه
head water قسمت بالادست رودخانه
near bank ساحل نزدیک رودخانه
niagara رودخانه و ابشار نیاگارا
sluggish stream رودخانه با جریان کند
hasty crossing عبور تعجیلی از رودخانه
riparian وابسته بکنار رودخانه
spanned پل زدن روی رودخانه
riverain ساکن ساحل رودخانه
river bed level تراز بستر رودخانه
ferryboat قایق عبور از رودخانه
levee دیواره ساحلی رودخانه
ferryboats قایق عبور از رودخانه
keelboatman کرجی بان رودخانه
riparian حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
interamnian واقع در میان دو رودخانه
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
spans پل زدن روی رودخانه
keelboat قایق پهن رودخانه
basin حوزه رودخانه ابگیر
excavation in river bed خاکبرداری در بستر رودخانه
basin area حوزه ابریز رودخانه
basins حوزه رودخانه ابگیر
bayou شاخه فرعی رودخانه
spanning پل زدن روی رودخانه
deliberate crossing عبور با فرصت از رودخانه
white water ابشارهای کوتاه رودخانه
upstream بالادست جریان رودخانه
eyot جزیره کوچک در رودخانه
chutes شیب تند رودخانه
head water بالای رودخانه بالارود
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
styx رودخانه عالم اسفل
bank effect اثر کناره رودخانه
chute شیب تند رودخانه
fluviatic پیداشده رودخانه رودخانهای
fluvial زیست کننده در رودخانه
upstream مخالف جریان رودخانه
whitewater racing مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
river forcasting پیش بینی جریان رودخانه
palisades صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
to fall down the river باجریان رودخانه حرکت کردن
to clean arives رودخانه ایی را لاروبی کردن
strath بستر پهن مسیر رودخانه
palisade صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
detritus مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
fluviatile نهری زندگی کننده در رودخانه
cess سرازیری کنار رودخانه وغیره
hurst جای کم عمق در رودخانه یا دریا
he put me across the river مرا بدانسوی رودخانه برد
haugh زمین رسوبی کنار رودخانه
fluviomarine درست شده رودخانه ودریا
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
bed building stage of river تراز سطح متوسط اب رودخانه
staff gauge اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
fluviometer الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
holm زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
fluviograph الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fairway قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
rhenish شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
fairways قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
logjam انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
watersheds منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
effective snow melt برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
riffled کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
riffle کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffles کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
gorge portion محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
The teo countries are separated by this river. این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
riparian rights حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
riffling کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
watershed منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
How long is the River Nile? طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
estacade سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
nilometer الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
sandbar جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
gauging station ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
ferrybridge کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
acheval ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
alluviation رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
gauging section مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
terrigenous تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
estuaries دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
snag boat کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
caisson اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
The Pied Piper of Hamelin نی نواز هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboats قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
The Pied Piper of Hamelin فلوت زن رنگارنگ هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboat قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferry گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
lockman بند یا سد رودخانه بند بان
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com