English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
fireman سوخت انداز
firemen سوخت انداز
firer سوخت انداز
fire teazer سوخت انداز
stoker سوخت انداز
Other Matches
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
average propensity to save میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
atomizer سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomisers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
saving institutions موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
mid wicket توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
propellants سوخت
fuel سوخت
gasoline سوخت
fueled سوخت
fuelling سوخت
fuelled سوخت
fuels سوخت
stoker سوخت
propellant سوخت
power fuel سوخت
dissimilation سوخت
burner frame سوخت
combustion سوخت
firing سوخت
catabolism سوخت
metabolisms سوخت وساز
metabolisms سوخت و ساز
atomizer سوخت افشان
atomisers سوخت پاش
atomisers سوخت افشان
raw fuel سوخت خام
rocket fuel سوخت راکت
rocket fuel سوخت موشک
metabolism سوخت وساز
atomizer سوخت پاش
metabolical سوخت وسازی
stoke سوخت ریختن در
motor fule سوخت موتوری
oil firing سوخت روغنی
metabolism سوخت و ساز
stoking سوخت ریختن در
stokes سوخت ریختن در
stoked سوخت ریختن در
tankers مخزن سوخت
tanker مخزن سوخت
atomizers سوخت پاش
atomizers سوخت افشان
solid propellant سوخت جامد
colloidal propeller سوخت کلوئیدی
fuel gas سوخت گازی
fuel grade درجه سوخت
fuel injection سوخت رسانی
fuel manifold چندراهی سوخت
fuel meter سوخت سنج
fuel pump پمپ سوخت
fuel storage انبار سوخت
octane سوخت ماشینی
feeders سوخت رسان
fuel filter صافی سوخت
fuel engineering مهندسی سوخت
chemical fuel سوخت شیمیایی
carburator سوخت رسان
bulk petroleum سوخت مخزنی
domestic fuel سوخت خانگی
feed tank مخزن سوخت
fuel air pump بوستر سوخت
aviation fuel سوخت هواپیما
avgas سوخت طیاره
fuel economy اقتصاد سوخت
feeder سوخت رسان
fuel tank مخزن سوخت
refuels سوخت گیری
refuelling سوخت گیری
fuel consumption مصرف سوخت
refuelled سوخت گیری
refueling سوخت گیری
refuel سوخت گیری
liquid fuel سوخت مایع
liquid propellant سوخت مایع
firemen سوخت گیر
tank ماشین سوخت
it excited my pity دلم سوخت
fuel tap شیر سوخت
fossil fuels سوخت سنگوارهای
fossil fuel سوخت سنگوارهای
fule injection تزریق سوخت
fule pump پمپ سوخت
fule pump تلمبه سوخت
fueling سوخت گیری
gas fuel سوخت گازی
metabolic سوخت و سازی
ion burn یون سوخت
fireman سوخت گیر
fuelling سوخت موتور
jetting سوخت پاش
jetted سوخت پاش
solid fuel سوخت جامد
fuel سوخت دادن
jets سوخت پاش
fuel سوخت موتور
fueled سوخت دادن
fueled سوخت موتور
fuelled سوخت دادن
fuelled سوخت موتور
jet سوخت پاش
The house burned down . خانه سوخت
fuelling سوخت دادن
fuels سوخت موتور
fuels سوخت دادن
choke دریچه سوخت
burner سوخت پاش
burners سوخت پاش
thickened fuel سوخت جامد
chokes دریچه سوخت
refueled سوخت گیری
choked دریچه سوخت
fueled سوخت گیری کردن
refueling تجدید سوخت کردن
refueled سوخت گیری کردن
refueling سوخت گیری کردن
specific fuel consumption مصرف سوخت ویژه
refuel سوخت گیری کردن
refuel تجدید سوخت کردن
refuels تجدید سوخت کردن
refueled تجدید سوخت کردن
liquid propellant سوخت مایع موشک
fuelling سوخت گیری کردن
air/fuel ratio نسبت هوا به سوخت
metabolic reaction واکنش سوخت و سازی
liquid rocket راکت سوخت مایع
fuel injection system سیستم تزریق سوخت
fuel oil mixture مخلوط روغن و سوخت
fuelled سوخت گیری کردن
fuel endurance میزان تکافوی سوخت
fuel reserve tank مخزن ذخیره سوخت
refuelled تجدید سوخت کردن
refuelled سوخت گیری کردن
fuel supply line لوله سوخت رسانی
injector nozzle نازل سوخت پاش
basal metabolism سوخت و ساز پایه
i felt sorry for him دلم برایش سوخت
i fell pity for him دلم برایش سوخت
baf ضریب تعدیل سوخت
hypergolic fuel سوخت فوق حساس
fuel control unit واحد کنترل سوخت
gasoline gels سوخت تغلیظ شده
fuel endurance قدرت پایداری سوخت
fuel tank vent هواکش تانک سوخت
injector pump پمپ تزریق سوخت
refuelling تجدید سوخت کردن
refuelling سوخت گیری کردن
refuels سوخت گیری کردن
throttle دستگاه کنترل سوخت
throttled دستگاه کنترل سوخت
throttles دستگاه کنترل سوخت
throttling دستگاه کنترل سوخت
fuel سوخت گیری کردن
fuel supply pump پمپ سوخت رسانی
unusable fuel سوخت غیرقابل استفاده
bunkering دخیره سوخت در کشتی
stoker متصدی سوخت کوره
What can't be cured must be endured. <idiom> باید سوخت و ساخت.
feeder vessel کشتی سوخت رسان
natural gas firing سوخت گاز طبیعی
feed pump پمپ سوخت رسانی
burner nozzle نازل سوخت پاش
oilking متصدی سوخت و اب کشتی
overfeed زیاد سوخت رساندن به
thickened fuel سوخت تغلیظ شده
to mend the fire سوخت به اتش رساندن
stokehold محل سوخت ریزی
breeder rocket راکت سوخت ساز
bunker adjustment factor ضریب تعدیل سوخت
fuels سوخت گیری کردن
diergolic سوخت مایع ثابت
Her face was sun-burnt. صورتش درآفتاب سوخت
peptized fuel سوخت تغلیظ شده
powdered coal firing سوخت خاک ذغال
firing عمل سوخت دادن
regenerative gas firing سوخت گازی رژنراتیو
spray carburetor کاربراتور سوخت پاش
One must suffer in silence. باید سوخت وساخت
irrigator اب انداز
aggregate saving پس انداز کل
saver پس انداز کن
forehanded پس انداز کن
savings پس انداز
deposit پس انداز
saving پس انداز
ex ante saving پس انداز
ex post saving پس انداز
deposits پس انداز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com