English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
relief hole سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
Other Matches
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
bead موج خطی در ورقههای فلزی
beads موج خطی در ورقههای فلزی
aviation snips قیچی دستی مرکبی برای بریدن ورقههای فلزی
diplexer وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
nibbler ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
jukebox جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
concurrence تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
accessory shoe صفحه فلزی ضمائم
plates صفحه فلزی ورقه
plate صفحه فلزی ورقه
platters صفحه فلزی پهن سینی
carbide tip صفحه کوچک فلزی سخت
well curbing صفحه فلزی که در چاه می اندازند
platter صفحه فلزی پهن سینی
bright work سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
to commandeer something چیزی را [بدون اجازه] برای خود برداشتن
backing plate صفحه تقویتی در هنگام تعمیرورقههای فلزی
backiron صفحه فلزی پشت حلقه بسکتبال
butt plate صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
planchet صفحه فلزی مخصوص ضرب سکه
faceplate صفحه فلزی یا چوبی متصل به چرخ تراش
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
carburator restricter plate صفحه فلزی روی کاربوراتوربرای کاستن هوای ورودی دراتومبیل
perpetuting testtimony تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
shield صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shields صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
Faraday cage صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
cyphers مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
plater صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
stability توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
ball bearings چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
image توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
images توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
transitory shelter پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
continuous forms ورقههای پیوسته
storage TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
laminar دارای ورقههای نازک
laminal دارای ورقههای نازک
rumormonger کسیکه شایعه میسازد
paralogist کسیکه قیاس نادرست میسازد
gill net گیر کرده ماهی را گرفتار میسازد
stationery صفحات چاپگر که یک سری ورقههای طولانی را تشکیل می دهند
panic monger کسیکه با دادن خبرهای بی پروپامردم را دچارهراس میسازد
granulose ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
evil genius روح یافرشتهای که هلاکت شخص رافراهم میسازد
birdcage چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
improviser تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
house martins یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
house martin یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
radius dimpling ایجاد گودی در سطح ورقههای فلز توسط ابزارمخروطی شکل ویژهای
disjunctive حرف عطفی که بظاهر پیوند میدهدو در معنی جدا میسازد
double bar دوقطعه واسطهای که دو قسمت اصلی اهنگ را بهم مربوط میسازد
pilot engine ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
improvisor تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
porousness پر سوراخی
PCMCIA سوراخی
porosity پر سوراخی
martin نوعی پرستو که لانه گلی بر دیوار خانه میسازد ادم گول خور
jack pot دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
culver-house [سوراخی در کبوترخانه]
a breach in the fence سوراخی در حصار
to stuff up a hole سوراخی را گرفتن
anastomosis تلاقی
confluences تلاقی
confluence تلاقی
collisions تلاقی
conflux تلاقی
anastomois تلاقی
collision تلاقی
tangency تلاقی
weaving تلاقی
to plug سوراخی را گرفتن [ بستن]
tamp سوراخی را با شن وغیره پرکردن
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
sheet وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
sheets وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
vanishing point نقطه تلاقی
interactional points نقاط تلاقی
incidence matrix ماتریس تلاقی
crossing point نقطه تلاقی
gantlet تلاقی کردن
meetings تلاقی همایش
commissure محل تلاقی
meeting تلاقی همایش
crossing points نقطه تلاقی
intersection point نقطه تلاقی
point of intersection نقطه تلاقی
plates : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
countered باجه تلاقی کردن
outfall محل تلاقی دوابریز
redezvous محل تلاقی یکانها
countering باجه تلاقی کردن
counter باجه تلاقی کردن
groins محل تلاقی دوطاق
crossing نقطه تلاقی دوراهی
groin محل تلاقی دوطاق
quits بی حساب تلاقی شده
mould line خط حاصل از تلاقی دو سطح
tampon توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampons توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
csma/cd دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
concourse محل تلاقی چندخیابان یا جاده
concourses محل تلاقی چندخیابان یا جاده
meetings تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
pitch curves تلاقی سطوح طرفین دندانه
confluences اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
gantlet : محل تلاقی دو خط راه اهن
meeting تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
weaving distance طول تلاقی مسافت همبری
confluence اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
bailer سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
pinhole سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
sheet سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheets سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
creased محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
crease محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
cards سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
venting سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
card سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
holes سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
vented سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vent سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
hole سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
holing سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
holed سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
female سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود
clattering تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
bushes استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bush استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
socket [سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
sockets سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
buttock lines نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
telematics نقطه تلاقی راه دور وپردازش خودکار اطلاعات
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
carrier sense detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
passing place محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
solid رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solids رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
lightening hole سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
junction well چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
raster گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
ksr ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
consol دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
portrait جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
portraits جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
autos متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
lead in page صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
routing صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
multiviewports صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
auto متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
raster یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
cons نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
tables لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabling لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
conning نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
tabled لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
table لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
con نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
data tablet یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
glare صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
flattest صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
glares صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
flat صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
notebook computer که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
slotting شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slots شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com