Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
lightening hole
سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
Other Matches
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
bailer
سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
vent
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
jukebox
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
slots
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slotting
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slot
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
jukeboxes
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
penny in the slot
سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
check point
نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
underdistance
روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
correction for attenuation
اصلاح برای کاهش
thinner
حلالی برای کاهش ویسکوزیته رنگها
yoke
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
breaker line
خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
compacting
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compact
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacts
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacted
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
ashkenazim
قراردارد
acoustic
فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد
choke bore
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
hack
شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
hacks
شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
hacked
شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
controlled airspace
قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
inference
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
natural rate hypothesis
هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
acoustic
تابلوی صوتی که پشت رسانه برای کاهش صدا قرار دارد
gust alleviation
سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما
inferences
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
geostrophic
وابسته به نیروی انحناء وپیچیدگی یا انقباضی که دراثرگردش زمین ایجادمیشود
macromere
سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
preventive justice
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
damping vane
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
caged storage
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
tax friction
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
teethridge
برجستگی استخوان فک که حفرههای دندانها بر ان قراردارد
line of engagement
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
guards
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
metal deactivator
مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
compression
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
weld bead
تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قراردارد
bedsore
زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
half life period
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
means ends analysis
نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
cirrocumulus
قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
putting greens
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
putting green
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
under lease
وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
text
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
texts
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
trellis coding
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
dielectric heating
گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
decreases
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased
کاهش یافتن کم شدن کاهش
porousness
پر سوراخی
porosity
پر سوراخی
PCMCIA
سوراخی
culver-house
[سوراخی در کبوترخانه]
to stuff up a hole
سوراخی را گرفتن
a breach in the fence
سوراخی در حصار
tamp
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
to plug
سوراخی را گرفتن
[ بستن]
scotland yard
نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد
processor
پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
wait state
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
tampon
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampons
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
slutsky theorem
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
pinhole
سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید
decrease
کاهش دادن کاهش
decreased
کاهش دادن کاهش
decreases
کاهش دادن کاهش
card
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
holes
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
holing
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
cards
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
holed
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
hole
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
female
سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود
bushes
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bush
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
sockets
سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
socket
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
okuns law
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
relief hole
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
accelerationists
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
shorter
کمتر
lesser
کمتر
less than
کمتر از
shortest
کمتر
less
کمتر
short
کمتر
minus
کمتر
in a less degree
کمتر
much less
کمتر
infrequently
کمتر
Lt
کمتر از
minor
کمتر
acid reduction
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
alignments
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
sub-
در معنای کمتر
A smaller number . Fewer .
تعداد کمتر
low price
قیمت کمتر
minorities
بخش کمتر
inside of a week
در یک هفته کمتر
cut back
<idiom>
استفاده کمتر
inside of a week
کمتر از یک هفته
minority
بخش کمتر
he would not accept less
دو روز کمتر
lubber's hole
سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
less than container load
کمتر از فرفیت کانتینر
hypotrophy
رشد کمتر ازمعمول
below par
کمتر از بهای اسمی
le
to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
below par
کمتر از ارزش اسمی
under
پایین تراز کمتر از
ammo minus
مهمات کمتر از نصف
under-
پایین تراز کمتر از
short-changed
کمتر پول دادن
strokes
راندن کمتر از فرفیت
stroking
راندن کمتر از فرفیت
stroked
راندن کمتر از فرفیت
short-changing
کمتر پول دادن
stroke
راندن کمتر از فرفیت
underprice
قیمت کمتر از رقیب
short-change
کمتر پول دادن
short-changes
کمتر پول دادن
underexpose
کمتر از حد لزوم در معرض
underquote
کمتر مظنه دادن
shorthanded
ادامه با بازیگر کمتر
shoat
خوک کمتر از یک سال
differential compression check
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
reduced charge
خرج کمتر یا پایین تر توپ
lessen
کمتر کردن تقلیل دادن
lessened
کمتر شدن تخفیف یافتن
infant
بچه کمتر ازهفت سال
embryo
جنین کمتر از هشت هفته
embryos
جنین کمتر از هشت هفته
infants
بچه کمتر ازهفت سال
he is well preserved
کمتر نشان پیری در او پیداست
lessens
کمتر کردن تقلیل دادن
lessens
کمتر شدن تخفیف یافتن
lessen
کمتر شدن تخفیف یافتن
lessening
کمتر کردن تقلیل دادن
weanling
کره اسب کمتر از یک سال
less developed countries
کشورهای کمتر توسعه یافته
lessening
کمتر شدن تخفیف یافتن
lessened
کمتر کردن تقلیل دادن
triplex
سه قسمتی
triploidy
سه قسمتی
portion
قسمتی
portions
قسمتی
partite
قسمتی
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
Is there a road with little traffic?
آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
nursery schools
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery school
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
low speed communications
ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
undervaluation
تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
undersexed
دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
undervaluing
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalue
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
underlet
کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
undervalues
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undercool
خیلی کمتر از میزان لازم سردکردن
Is there a road with little traffic?
آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
fasts
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fastest
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fasted
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fast
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
multipass overlap
بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
eagle
زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
eagles
زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
ultralight aircraft
هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
factorial
حاصل همه اعداد کمتر از یک عدد
undermanned
دارای نفرات کمتر از میزان لازم
legs
قسمتی از مسابقه
triploid
سه قسمتی سه بخشی
double cloister
راهرو دو قسمتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com