Dictiornary-Farsi | سکان کمکی ناو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
lee helm	سکان کمکی ناو


Other Matches

auxiliary storage	حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary operation	عملیات کمکی عملکرد کمکی
auxiliary machinery	دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
rudders	سکان
rudder	سکان
helm	سکان
helms	سکان
steerage	سکان
standard rudder	51 درجه سکان
joysticks	سکان هدایت
helms	سکان پرواز
joystick	سکان هدایت
navigators	افسر سکان
tiller	دسته سکان
navigator	افسر سکان
helm	سکان پرواز
off take rudder	سکان برداشتن
elevators	سکان تعادل
put on rudder	سکان گذاشتن
trick wheel	چرخ سکان
wheelhouse	اتاق سکان
rudders	تیغه سکان
wheelhouses	اطاق سکان
wheelhouse	اطاق سکان
wheelhouses	اتاق سکان
rudder	تیغه سکان
pilot house	اطاق سکان
elevator	سکان تعادل
helm	اهرم سکان
helmsman	سکان گیر
the rudder of a ship	سکان کشتی
tiller flat	سکان پاشنه
kitchen rudder	سکان کروی
afterpiece	پشت سکان
coxswain	سکان قایق
coxswain	سکان گیر
wheel indicator	نشانگر سکان
automatic steering device	سکان خودکار
balanced rudder	سکان متعادل
helmsman	مسئول سکان
helmsmen	سکان گیر
helmsmen	مسئول سکان
helms	اهرم سکان
tillers	دسته سکان
steering compass	قطبنمای سکان
steering gear	دنده سکان
tiller	اهرم سکان کشتی
absolute joystick	سکان هدایت مطلق
elevators	سکان بالا دهنده
lee helm	سکان سمت پناه
elevator	سکان بالا دهنده
tillers	اهرم سکان کشتی
tiller	دسته سکان قایق
tillers	دسته سکان قایق
rudder indicator	نشانگر تیغه سکان
helms	سکان کشتی یا قایق
helms	زاویه سکان از خط مستقیم
helm	سکان کشتی یا قایق
rudder	سکان عقب هواپیما
rudders	سکان عقب هواپیما
helm	زاویه سکان از خط مستقیم
skeg	حماله تیغه سکان
weather helm	سکان سمت باد
shift the rudder	تغییر دادن سکان
shift the rudder	معکوس کردن سکان
steering wheels	چرخ سکان فرمان اتومبیل
pilot rudder	تیغه سکان مانور ناو
pintle	محور عقب تیغه سکان
steering wheel	چرخ سکان فرمان اتومبیل
job stick	سکان هدایت دسته فرمان
rudders	سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
rudder	سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
high tailed aircraft	هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
rate joystick	سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
nothing to the right	دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست
weather helm	تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
hiking stick	دسته اضافی سکان که خم میشود و در عین حال مسیررا تعیین میکند
auxiliary	کمکی
auxiliaries	کمکی
supplementary	کمکی
ancillary	کمکی
secondary	کمکی
subsidiaries	کمکی
subsidiary	کمکی
communicating pole	قطب کمکی
accommodator	کارگر کمکی
auxiliary rotor	رتور کمکی
by pass valve	شیر کمکی
boostes transformer	ترانسفورماتور کمکی
boostes pump	پمپ کمکی
booster pump	پمپ کمکی
auxiliary storage	انبار کمکی
booster magneto	دینام کمکی
auxiliary storage	انباره کمکی
back up frequency	فرکانس کمکی
auxiliary target	هدف کمکی
auxiliary target	نقطه کمکی
auxiliary view	نمای کمکی
commutating pole	قطب کمکی
coprocessor	پردازنده کمکی
reserve accumulator	انباره کمکی
relieving tackle	تاکل کمکی
relieving arch	طاق کمکی
prony motor	موتور کمکی
slack variable	متغیر کمکی
remedial measure	اندازه کمکی
split pole motor	موتور کمکی
operating supplies	مواد کمکی
utilitu program	برنامه کمکی
user interface	میانجی کمکی
interpoles	قطبهای کمکی
interpole	قطب کمکی
intermediate grid	شبکه کمکی
sabot	خرج کمکی
artificial aids	وسایل کمکی
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
auxiliary electrode	الکترود کمکی
auxiliary ego	خود کمکی
auxiliary charger	شارژکننده کمکی
auxiliary base line	باز کمکی
auxiliaries	امدادی کمکی
auxiliary	امدادی کمکی
accessory	لوازم کمکی
artificial antenna	انتن کمکی
dummy antenna	انتن کمکی
auxiliary equipment	وسایل کمکی
auxiliary memory	حافظه کمکی
auxiliary forces	قوای کمکی
auxiliary landing field	فرودگاه کمکی
auxiliary memory	حافظ کمکی
auxiliary forces	نیروی کمکی
auxiliary operatich	عمل کمکی
auxiliary equipment	وسائل کمکی
auxiliary operation	عمل کمکی
will	فعل کمکی "خواهم "
pitman	عضو گروه کمکی
norton utilities	برنامههای کمکی نورتن
wills	فعل کمکی "خواهم "
navigational grid	شبکه کمکی ناوبری
mace utilities	برنامه کمکی میس
accessory cells	یاخته های کمکی
layshaft	محور دندانه کمکی
afforce	نیروی کمکی فرستادن به
kedge anchor	لنگر کمکی ناو
interpole motor	موتور با قطب کمکی
sabot	خرج موشکی کمکی
I can't help it. <idiom>	من نمیتونم کمکی کنم.
visual aids	ابزارهای کمکی دیداری
undelete utility	برنامه کمکی احیاء
guiding	عضلات کمکی مجاور
table utility	برنامه کمکی جدولی
aid	کمک وسایل کمکی
aided	کمک وسایل کمکی
aiding	کمک وسایل کمکی
willed	فعل کمکی "خواهم "
dozzle	مخزن کمکی تغذیه
downloading utility	برنامه کمکی استقرار
commutating pole converter	تبدیل گر قطب کمکی
auxiliary control surfaces	سطوح فرامین کمکی
back end processor	پردازنده کمکی تک منظوره
astrocyteo	نوعی یاخته کمکی
igniter pad	کیسه خرج کمکی
backup utility	برنامه کمکی پشتیبان
auxiliary flight surfaces	سطوح پرواز کمکی
auxiliary power unit	واحد قدرت کمکی
document comparison utility	برنامه کمکی مقایسه مدارک
audiovisual aids	ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
communicating pole winding	سیم پیچی قطب کمکی
boot	پوشش کمکی روی سم اسب
build-ups	نیروی کمکی تقویت نیروها
build-up	نیروی کمکی تقویت نیروها
build up	نیروی کمکی تقویت نیروها
I'm really not responsible for it. <idiom>	من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
I'm glad I could help.	خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
ingot feeder head	مخزن کمکی تغذیه شمش
outline utility	برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
file conversion utility	برنامه کمکی تبدیل فایل
frapping lines	طناب تعادل کمکی ناو
file transfer utility	برنامه کمکی انتقال فایل
banderillero	عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
file compression utility	برنامه کمکی فشرده کردن فایل
screen saver utility	برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
bowsight	وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
My hands are tied. <idiom>	نمی توانم [کاری] کمکی بکنم.
helped	کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helps	کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
drum sorting	مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
helps	کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
commenting	نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
air traffic control radar system	راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
help	کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
help	کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
pickup man	اسب سوار کمکی به گاوسواربرای پیاده شدن او
baby siphon	سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
commented	نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
comment	نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
helped	کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
anti collision light	چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
augmentation	افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
commonest	تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است