English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
sponson سکوی استقرار توپ روی برجک
Other Matches
seated سکوی استقرار
stanchion سکوی استقرار
seat سکوی استقرار
seats سکوی استقرار
preposition استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
prepositions استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
towerlet برجک
echauguette برجک
turret برجک
turrets برجک
dome light چراغ برجک
turret guns توپهای برجک
brattice نیم برجک
power turret برجک برقی
cupolas برجک فرماندهی تانک
turrets برجک توپ یا تانک
batteries باطری برجک توپ
battery باطری برجک توپ
turret برجک توپ یا تانک
cupola برجک فرماندهی تانک
turret guns توپهای برجک دار
racers رینگ لغزنده برجک توپ
cimborio [برجک نورگیر بالای بام]
racer رینگ لغزنده برجک توپ
dome کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
racer ریل یا سرسره دوار برجک توپ
domes کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
racers ریل یا سرسره دوار برجک توپ
ramp سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
colony استقرار
mounting استقرار
stability استقرار
localization استقرار
downloading استقرار
establishment استقرار
solidification استقرار
sessility استقرار
pitches استقرار
pitch استقرار
settlements استقرار
settlement استقرار
establishments استقرار
installation استقرار
installations استقرار
crimping groove شیار استقرار
delocalization عدم استقرار
centralization استقرار درمرکز
angle of repose زاویه استقرار
centralisation استقرار درمرکز
reintegration استقرار مجدد
confirmation تثبیت استقرار
stations استقرار یافتن
posteriori ازراه استقرار
positioning band حلقه استقرار
permanent emplacement استقرار دایمی
stationed استقرار یافتن
station استقرار یافتن
lodgment area منطقه استقرار
yoke پایه استقرار
yoke دوشاخه استقرار
tent striking فرمان ضد استقرار
restoration استقرار مجدد
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
set up اماده بکار استقرار
downloading utility برنامه کمکی استقرار
angle of repose حداکثر شیب استقرار
network topology چگونگی استقرار شبکه
automatic font downloading استقرار خودکار فونت
lodgement منزل گیری استقرار
lodgment منزل گیری استقرار
equatorial mounting استقرار معدل النهاری
alt azimuth mounting استقرار سمت- ارتفاعی
seating محل استقرار نشیمن
setting ring حلقه استقرار یا ثبات
anchor line cable کابل استقرار چتردر هواپیما
settling rounds تیر استقرار قنداق توپ
make up <idiom> استقرار وسایل تزئین وآرایش
disposition استقرار یکانها و اماد درمنطقه
metacenter نقطه استقرار وثبات یاتوازن
location of industry تعیین محل استقرار صنعت
downloadable font فونت قابل استقرار در حافظه
gun post سوراخ محل استقرار لوله توپ
settles مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
location theory نظریه تعیین محل استقرار صنعت
cannelure شیار استقرار پوکه روی گلوله
cannelure شیار استقرار روکش گلوله ثاقب
settle مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
steric وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
trailer camp محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
board سکوی شیرجه
flight platform سکوی پرواز
platform 3 سکوی شماره 3
platform سکوی شیرجه
entablement سکوی مجسمه
platforms سکوی شیرجه
testing stand سکوی ازمایش
military platform سکوی نظامی
soft missile base سکوی بی حفاظ
starting block سکوی شروع
decks سکوی موتور
loading site سکوی بارگیری
loading rack سکوی بارگیری
launcher سکوی پرتاب
jumping hill سکوی پرش
starting platform سکوی شروع
decked سکوی موتور
projectile flat سکوی گلوله
deck سکوی موتور
channelising island سکوی جداساز
staging سکوی کار
cavalier سکوی نگهبانی
pedestals سکوی اتش
pallet سکوی بار
pedestals سکوی تیر
pallets سکوی بار
quay سکوی بارگیری
quays سکوی بارگیری
benches سکوی کوهستانی
bench سکوی کوهستانی
pedestal سکوی اتش
pedestal سکوی تیر
shelf سکوی کوهستانی
median سکوی میانی
back berm سکوی پایه
artillery mount سکوی توپخانه
central reserve سکوی میانی
central reserve سکوی وسط
boarded سکوی شیرجه
berm سکوی شیب بر
bema سکوی خطابه
median سکوی وسط
artillery mount سکوی نصب
trailer court محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer park محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
railhead سکوی راه اهن
railway end پل سکوی راه اهن
deck سکوی جلوی تانک
ambon میز [سکوی] خطابه
pads سکوی پرتاب رسانگر
pad سکوی پرتاب رسانگر
where is the platform 3? سکوی شماره 3 کجاست؟
torpedo tube سکوی پرتاب اژدر
decked سکوی جلوی تانک
decks سکوی جلوی تانک
ambo میز [سکوی] خطابه
airdrop platform سکوی بارریزی هوایی
low board سکوی یک متری شیرجه
bema سکوی وعظ درکلیسا
blasts برخاستن از سکوی پرتاب
helipad سکوی فرود هلیکوپتر
high board سکوی شیرجه 3 متری
air defense artillery fire unit سکوی توپخانه پدافندهوایی
rocket launcher سکوی پرتاب موشک
rocket launchers سکوی پرتاب موشک
blast برخاستن از سکوی پرتاب
launching site سکوی پرتاب موشک
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
launching pad سکوی پرتاب موشک
inside berm سکوی شیببر درونی
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
thwarts سکوی نشیمن قایق
launching pads سکوی پرتاب موشک
channelising island سکوی هدایت کننده
hard base سکوی پرتاب مستحکم
hearths سکوی اجاق کوره کشتی
k gun سکوی پرتاب بمب زیرابی
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
batteries گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
railway end پل سکوی بارگیری راه اهن
height of site ارتفاع سکوی موشک یاموضع
platform سکوی ایستگاه راه آهن
track [American E] سکوی ایستگاه راه آهن
aerial platform سکوی مخصوص بارریزی هوایی
battery گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
hearth سکوی اجاق کوره کشتی
truck head سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
aerial platform سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
bearing یاطاقان سکوی اتصال سرسره ریل
soft missile base سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
launching pads سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
launching pad سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
hard missile base سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
wishbone پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
wishbones پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
Is this the right platform for the train to London? آیا این سکوی قطار لندن است؟
gunrack مقر گلولههای توپ سکوی جای گلوله
safety island سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
pallet سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
railhead depot بارانداز یا سکوی نظامی درایستگاه راه اهن
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
ready missile موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
abat-voix [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com