English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
irish wolfhound سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
Other Matches
great dane نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
gila monster سوسمار قوی هیکل و بزرگ
marlin ماهی شکاری بزرگ
high power تفنگ شکاری بزرگ
To be sound in wind and limb. جسما" سالم وقوی بودن
physique هیکل
physiques هیکل
elephantine بد هیکل
person هیکل
figures هیکل
contour هیکل
figuring هیکل
body build هیکل
figure هیکل
portliness هیکل
persons هیکل
fane هیکل
portly هیکل وار
statues هیکل پیکر
statue هیکل پیکر
huskiest نیرومندودرشت هیکل
husky نیرومندودرشت هیکل
sturdier قوی هیکل
robust قوی هیکل
robustly قوی هیکل
sturdiest قوی هیکل
buxom خوش هیکل
huskier نیرومندودرشت هیکل
huskies نیرومندودرشت هیکل
sturdy قوی هیکل
giantess زن پهلوان یاقوی هیکل
macrosplanchnic build هیکل درشت تنه
frame هیکل حالت موقتی
upstanding سر راست خوش هیکل
giant غول قوی هیکل
robust ستبر هیکل دار
giants غول قوی هیکل
robustly ستبر هیکل دار
statuary مجسمه ساز هیکل تراشی
statuesque خوش هیکل مجسمه وار
habitus وضعیت ساختمان جسمانی هیکل
unwielly سنگین گنده بد هیکل دیرجنب
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
feral شکاری
gundog سگ شکاری
gundogs سگ شکاری
deer hound سگ شکاری
hounded سگ شکاری
raptatorial شکاری
raptatory شکاری
raptorail شکاری
ratch سگ شکاری
sporting dog سگ شکاری
buckhound سگ شکاری
hunters سگ شکاری
gun dog سگ شکاری
hunter سگ شکاری
hounds سگ شکاری
accipital شکاری
hunting dog سگ شکاری
hound سگ شکاری
hounding سگ شکاری
ravening شکاری غاصب
ravin طعمه شکاری
capped watch ساعت شکاری
shot gun تفنگ شکاری
canes venatici سگان شکاری
sport car اتومبیل شکاری
canum venaticorum سگان شکاری
staghound تازی شکاری
shotgun تفنگ شکاری
accipiter مرغ شکاری
terrier سگ بویی شکاری
hunter اسب یا سگ شکاری
blood سگ شکاری و بوی خن
game جانور شکاری
killer submarine زیردریایی شکاری
dogcart کالسکهی شکاری
game bag خرجین شکاری
gazehound نوعی سگ شکاری
game fowl مرغ شکاری
terriers سگ بویی شکاری
deer dog تازی سگ شکاری
shotguns تفنگ شکاری
hunters اسب یا سگ شکاری
bowing کمان شکاری
birds of prey مرغان شکاری
sports cars اتومبیل شکاری
bow کمان شکاری
dogcarts کالسکهی شکاری
birds of prey پرندگان شکاری
Afghan Hound سگ شکاری افغان
sports car اتومبیل شکاری
bowed کمان شکاری
bows کمان شکاری
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
bird of prey مرغ شکاری گوشتخوار
accipitrine ازجنس باز شکاری
raven شکار طعمه شکاری
venatical وابسته بشکار شکاری
huntsmen مدیر تازیهای شکاری
huntsman مدیر تازیهای شکاری
ravens شکار طعمه شکاری
chaser مفتش هواپیمای شکاری
chasers مفتش هواپیمای شکاری
venatic وابسته بشکار شکاری
pointers سگ شکاری یابنده شکار
doublcd barrcled shot تفنگ شکاری دو لول
field trial مسابقه تازیهای شکاری
fighter bomber شکاری- بمب افکن
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
feral حیوان شکاری وحشی
pointer سگ شکاری یابنده شکار
beagle تازی شکاری پاکوتاه
beagles تازی شکاری پاکوتاه
accipitrine متعلق به مرغان شکاری بازمانند
gamekeeper متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeepers متصدی جانوران شکاری قرقچی
predaceous شکاری تغذیه کننده از شکار
predacious شکاری تغذیه کننده از شکار
gordon setter نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
goshawk باز بال کوتاه شکاری
basset نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
small game پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
sporterize تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
salmi خورش باگوشت مرغ شکاری
saker باز شکاری در اروپای قدیم
golden retriever سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
setters توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
setter توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
bloodhound نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhounds نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
sleuth hound یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
glede انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
to hark back برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
wing shooting شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
yoicks علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
fighter direction هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
hot rod اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
fowling piece تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
saluke سگ شکاری بویی تازی بویی
fowling piece تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
fighter هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighters هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
grosser بزرگ
mightiest بزرگ
mighty بزرگ
enormous بزرگ
extra- بزرگ
extras بزرگ
doyennes زن بزرگ
largest بزرگ
doyenne زن بزرگ
mightier بزرگ
of a large size بزرگ
hugeous بزرگ
large sized a بزرگ
large sized بزرگ
king size بزرگ
grave بزرگ
graves بزرگ
gravest بزرگ
small بزرگ نه
dignified بزرگ
large بزرگ
adult بزرگ
adults بزرگ
immane بزرگ
larger بزرگ
stour بزرگ
vast بزرگ
swith بزرگ
considerably large بس بزرگ
jumbos بزرگ
jumbo بزرگ
vasty بزرگ
canis majoris سگ بزرگ
canis major سگ بزرگ
big بزرگ
bigger بزرگ
biggest بزرگ
extensive بزرگ
decuman بزرگ
grossing بزرگ
voluminous بزرگ
grossest بزرگ
grosses بزرگ
extra بزرگ
bandog سگ بزرگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com