English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
English Persian
mobile سیال تغییرپذیر
mobiles سیال تغییرپذیر
Other Matches
fluidal مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
mobile تغییرپذیر
mobiles تغییرپذیر
modifiable تغییرپذیر
varier تغییرپذیر
variable تغییرپذیر
variables تغییرپذیر
variative تغییرپذیر
alternate routing مسیریابی تغییرپذیر
alternate track شیار تغییرپذیر
alterable memory حافظه تغییرپذیر
labile complex کمپلکس تغییرپذیر
inconstantly ازروی تلون مزاج بطور تغییرپذیر
transport stream ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
fulidal سیال
unthickened سیال
fluid سیال
fluids سیال
working fluid سیال عامل
real fluid سیال واقعی
floating reserve احتیاط سیال
influent سیال ورودی
working fluid سیال متحرک
electric fluid سیال برقی
fluid capital سرمایه سیال
fluid centre مرکز سیال
fluid intelligence هوش سیال
superfluid ابر سیال
perfect fluid سیال کامل
ideal fluid سیال ایده ال
intransit strenth پرسنل سیال
intransit stock اماد سیال
fluid resistance مقاومت سیال
effluent سیال خروجی
mobile روان سیال
fluid جسم سیال
floating سیال مواج
fluids جسم سیال
effluents سیال خروجی
mobiles روان سیال
bleeds فرار کردن یک سیال
fluor قاعدگی زنان سیال
bleed فرار کردن یک سیال
maintenance float شارژ انبار سیال
fluid bed vulcanization وولکانش در بستر سیال
fluidic وابسته بجسم سیال
fluid bed polymerization بسپارش در بستر سیال
working lead fluid سیال متحرک یا عامل
brain storming سیال سازی ذهن
visualization مرئی ساختن سیال
viscous stress تنش برش سیال
baffle منحرف کننده جریان سیال
baffled منحرف کننده جریان سیال
baffles منحرف کننده جریان سیال
supercritical fluid chromatography کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
whirls چرخش یا دوران جریان سیال
fluid adjustment screw پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
whirled چرخش یا دوران جریان سیال
whirl چرخش یا دوران جریان سیال
vapor lock قطع کامل جریان سیال
baffling منحرف کننده جریان سیال
whirling چرخش یا دوران جریان سیال
vorticity میزان برداری دوران موضعی سیال
floatation اضافی بودن سطح سیال اماد
fluidic مایع مانند جسم سیال یامایع
vortex flow جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
circulation حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulations حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
coanda effect گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
s.f.c chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
underway در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
prill بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن
reynolds stress تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
vortex sheet لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
notch بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
supercritical fluid chromatography/mass spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
head pessure فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
reynolds number مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال
velocity gradiant میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
hydraulic fluid سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
notches بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
viscosity valve شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
s.f.c/m.s mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
pitot tube لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
reed valve شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
polar motion وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
cross flow دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
real stagnation point نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
venturi کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
mobile warfare جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
vortex tube وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
cold thrust ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
cold test ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fluidify تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant displacement pump پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com