English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
black anneal سیاه گداختن
Other Matches
bright anneal روشنی ناشی از گداختن گداختن
basalt نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
fused گداختن
fuse گداختن
smeet گداختن
melting گداختن
solubilize گداختن
smelt گداختن
smelted گداختن
liquate گداختن
liquation گداختن
smelts گداختن
melt گداختن
melts گداختن
close aneal گداختن مسدود
spheroidize گداختن نوسانی
soft anneal گداختن نرم
re fuse دوباره گداختن
meltability قابلیت گداختن
full annealing کامل گداختن
thaws گداختن گرم شدن
thawed گداختن گرم شدن
thaw گداختن گرم شدن
dissolve گداختن فسخ کردن
dissolves گداختن فسخ کردن
flux جاری شدن گداختن
melted گداختن تبدیل شدن
smutted whcat گندم سیاه یا زنگ سیاه
ethiops سیاب سیاه جیوه سیاه
sable رنگ سیاه لباس سیاه
sables رنگ سیاه لباس سیاه
black holes حفره سیاه چاله سیاه
bold face طرح سیاه حرف سیاه
black hole حفره سیاه چاله سیاه
liquefies گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefied گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefy گداختن تبدیل به مایع کردن
liquify گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefying گداختن تبدیل به مایع کردن
frit خمیر شیشه وچینی سازی گداختن
glows گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
glowed گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
glow گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
to try out خوب ازمایش کردن کاملاازمودن تصفیه کردن گداختن
marsh سیاه اب
marshes سیاه اب
blacks سیاه
Negro سیاه
blacker سیاه
blackest سیاه
dogwood سیاه ال
pitchy سیاه
night black سیاه
quagmires سیاه اب
swamp سیاه اب
ebon سیاه
swamped سیاه اب
swamping سیاه اب
swamps سیاه اب
sooty سیاه
mossy سیاه اب
bog سیاه اب
bogs سیاه اب
quagmire سیاه اب
glaucoma اب سیاه
jetty سیاه
black سیاه
jetties سیاه
grimy سیاه
Negroes سیاه
sad coloured سیاه
blacked سیاه
pitch dark سیاه
jet-black سیاه سیاه
bitumen macadam ماکادام سیاه
blackcap کاکل سیاه
black finish پوشش سیاه
hohlraum جسم سیاه
blackbody جسم سیاه
blackamoor سیاه زنگی
black wash رنگ سیاه
achromatic سیاه و سفید
aniline black سیاه انیلینی
begrime سیاه کردن
blach hulled سیاه پوست
black book کتاب سیاه
colly سیاه کردن
black ash خاکستر سیاه
chiaroscurist سیاه قلمکار
charbon سیاه زخم
saracen corn گندم سیاه
french wheat گندم سیاه
black bile صفرای سیاه
buck wheat گندم سیاه
black body جسم سیاه
bone black عاج سیاه
boldface حروف سیاه
blackcock باقرقره سیاه نر
black propaganda تبلیغات سیاه
black shortness ترک سیاه
black short شکستگی سیاه
pitch-black خیلی سیاه
pitch black خیلی سیاه
black liqour شربت سیاه
black holes سیاه چال
black light نور سیاه
black level تراز سیاه
black brittleness شکستگی سیاه
black eyed سیاه چشم
black letter حرف سیاه
black gang غلام سیاه
blackboard تخته سیاه
black lead سرب سیاه
blackboards تخته سیاه
black list لیست سیاه
biotite میکای سیاه
black sheet ورق سیاه
caraway زیره سیاه
black brittleness ترک سیاه
black board تخته سیاه
black powder باروت سیاه
sozzled سیاه مست
black load سرب سیاه
black list فهرست سیاه
black cap کلاه سیاه
black diamond الماس سیاه
livers جگر سیاه
liver جگر سیاه
black hole سیاه چال
Congo یکجورچای سیاه
plumbago سرب سیاه
stoned سیاه مست
substantia nigra جسم سیاه
sycamine توت سیاه
tamarack سیاه کاج
the black race نژاد سیاه
the black sea دریای سیاه
to black out سیاه کردن
to wear willow سیاه پوشیدن
sealing coat روکاری سیاه
scoter مرغابی سیاه
schorl کهربای سیاه
quercitron بلوط سیاه
red cent پول سیاه
robed in bleck سیاه پوش
robed in bleck سیاه پوشیده
sabled سیاه پوش
sadly dressed سیاه پوش
viper's grass سفورجنه سیاه
wash drawing ابرنگ سیاه
water proofed mortar اهک سیاه
shame on you! <idiom> رویتان سیاه
black wool پشم سیاه
bottle-dungeon سیاه چال
donjon سیاه چال
black and white سیاه و سفید
black eye چشم سیاه
black eyes چشم سیاه
jet-black سیاه شبقی
pissed سیاه مست
zonked سیاه مست
I was put to shame. I was shame-stricken. رو سیاه شدم
black coffee قهوه سیاه
crowberry سنگروی سیاه
heathbird باقرقره سیاه
humus سیاه خاک
in mourning سیاه پوش
in mourning کثیف سیاه
iron mould سیاه کردن
kibitka سیاه چادرنمدی
lampblack سیاه یکدست
mammy دده سیاه
fuel oil نفت سیاه
ethiops مهجون سیاه
ethiopian سیاه پوست
d.'s cow سوسک سیاه
dark coloured سیاه رنگ
darky سیاه زنگی
platinum black پلاتین سیاه
doit پول سیاه
dunggeon سیاه چال
eriochrome black سیاه اریوکروم
ethiope سیاه پوست
melanic سیاه پوست
melanite لعل سیاه
melanotic سیاه پوست
nigrescence سیاه شدگی
nigrescent سیاه شونده
nigrify سیاه کردن
nigritian سیاه افریقایی
oubliette سیاه چال
pertussis سیاه سرفه
pertussus سیاه سرفه
piper nigrum فلفل سیاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com