Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (4 milliseconds)
English	Persian
electron beam deflection system	سیستم شکست پرتو الکترونی
Other Matches
y plates	صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
electron multiplier	چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
crash conversion	تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
infrared ray	اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
parallax	پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور
market socialism	سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run	اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs	اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen	فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder	در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral	که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated	نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
atmospheric refraction	شکست نور دراثر برخورد به طبقات جوی شکست جوی نور
electron hole	حفره الکترونی
one electron atom	اتم تک الکترونی
electron gun	تفنگ الکترونی
electronic radiation	تشعشع الکترونی
electron theory	تئوری الکترونی
tubes	لامپ الکترونی
tube	لامپ الکترونی
electron lens	عدسی الکترونی
electron lens	لنز الکترونی
electron theory	نظریه الکترونی
electronic rectifier	یکسوکننده الکترونی
electron telescope	تلسکوپ الکترونی
electron sheath	پوسته الکترونی
electron ray	اشعه الکترونی
electron physics	فیزیک الکترونی
electron particle	ذره الکترونی
electron mirror	اینه الکترونی
electronic tuning	تنظیم الکترونی
electronic transition	جهش الکترونی
electron microscope	میکروسکوپ الکترونی
electronic switch	سوئیچ الکترونی
electronic structure	ساختار الکترونی
electron microscope	میکروسکپ الکترونی
electronic rectifier	یکسوساز الکترونی
barrier layer	بند الکترونی
electron shower	رگبار الکترونی
electron bombardment	بمباران الکترونی
electron capture	ربایش الکترونی
electron camera	دوربین الکترونی
electron tube	لامپ الکترونی
gun	تفنگ الکترونی
computers	حسابگر الکترونی
computer	حسابگر الکترونی
electronic excitation	تحریک الکترونی
electronic density	چگالی الکترونی
electron beam	اشعه الکترونی
electron beam	پرتوی الکترونی
electron avalanche	بهمن الکترونی
guns	تفنگ الکترونی
electronic current	جریان الکترونی
electron wave	موج الکترونی
electron capture	جاذبه الکترونی
electron cascade	ابشار الکترونی
electron gas	گاز الکترونی
electron flow	جریان الکترونی
electronic microscope	میکروسکوپ الکترونی
electron diffraction	پراش الکترونی
electron density	چگالی الکترونی
electron cutting	برش الکترونی
electron current	جریان الکترونی
electron cloud	ابر الکترونی
electronic flash	فلاش الکترونی
electron could	ابر الکترونی
electron coupling	پیوست الکترونی
electronic formula	فرمول الکترونی
electron coupling	تزویج الکترونی
electron configuration	ارایش الکترونی
phosphor	معمولا اشعه الکترونی
electronic lens	عدسی یا لنز الکترونی
electron beam welding	جوشکاری با اشعه الکترونی
density of an electron beam	چگالی اشعه الکترونی
multidentate atom	اتم چند الکترونی
electron beam generator	مولد اشعه الکترونی
welding by electron beam	جوشکاری با اشعه الکترونی
glass type tube	لامپ الکترونی شیشهای
electron disintegration	فرو ریزش الکترونی
gas filled valve	لامپ الکترونی گازی
forbidden transition	جهش الکترونی ممنوع
electron beam cutting	برش با اشعه الکترونی
depletion layer capacitance	فرفیت بند الکترونی
eniac	ماشین حساب الکترونی
barrier layer capacitance	فرفیت بند الکترونی
electron microscope	ذره بین الکترونی
rayless	بی پرتو
beams	پرتو
beam	پرتو
beamless	بی پرتو
rontgen rays	پرتو X
straight line	پرتو
aegis	پرتو
radioactive	پرتو زا
radiancy	پرتو
shafts	پرتو
reaction	پرتو
radiation	پرتو
reactions	پرتو
radiance	پرتو
rayon	پرتو
shaft	پرتو
ray	پرتو
beam current at a specified point	شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
get a fix on something <idiom>	نامه الکترونی دریافت کردن
octal glass type tube	لامپ الکترونی هشت پایهای
electron beam focusing	تمرکز دهی اشعه الکترونی
output circuit	مدار خروجی لامپ الکترونی
thermoelectron	الکترونی که در اثر گرماصادر شود
input circuit	مدار ورودی لامپ الکترونی
actinolagy	پرتو شناس
beta radiation	پرتو بتا
electron beam	پرتو الکترون
X-raying	پرتو رونتگن
projector	پرتو افکن
projectors	پرتو افکن
eradiate	پرتو افکندن
eradiation	پرتو افکنی
corpuscular ray	پرتو ذرهای
cathode rays	پرتو کاتدی
image ray	پرتو تصویر
cosmic rays	پرتو کیهانی
silvery rays	پرتو سیمین
radiology	پرتو شناسی
canal rays	پرتو کانالی
sunbeams	پرتو افتاب
sun beam	پرتو افتاب
sunbeam	پرتو افتاب
illuminating beam	پرتو روشنایی
illuminating beam	پرتو نور
X-ray	پرتو ایکس
X-ray	پرتو رونتگن
X-raying	پرتو ایکس
radiotherapy	پرتو درمانی
fire light	پرتو اتش
X-rayed	پرتو رونتگن
X-rayed	پرتو ایکس
gamma radiation	پرتو گاما
gamma ray	پرتو گاما
x radiation	پرتو ایکس
radiate	پرتو افکندن
cosmic radiation	پرتو کیهانی
actiniform	پرتو مانند
primary cosmic rays	پرتو کیهانی
posivite ray	پرتو مثبت
cosmicray	پرتو کیهانی
luminesce	پرتو افکندن
illuminate	پرتو افکندن
illuminates	پرتو افکندن
illuminating	پرتو افکندن
x rays	پرتو ایکس
gleam	پرتو انی
gleamed	پرتو انی
gleaming	پرتو انی
gleams	پرتو انی
radar beam	پرتو رادار
radiated	پرتو افکندن
ionic ray	پرتو یونی
irradiation	پرتو افکنی
rontgen rays	پرتو مجهول
roentgen ray	پرتو ایکس
anode rays	پرتو اندی
roentgen ray	پرتو رونتگن
an incident ray	پرتو ساقط
alpha rediation	پرتو الفا
irradiative	پرتو افکن
radiates	پرتو افکندن
radiating	پرتو افکندن
light ray	پرتو نور
light beam	پرتو نور
double beam	پرتو مضاعف
actinometry	پرتو سنجی
mu	فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
The Physics of Radiation Protection	فیزیک محافظت از پرتو
Health physics	فیزیک محافظت از پرتو
x ray crystallography	بلورنگاری پرتو ایکس
x ray microdiffraction	پراش پرتو ایکس
beamy	شاخ دار پر پرتو
shaft	تیرانداختن پرتو افکندن
to pour rays	پرتو افکندن یا پاشیدن
extraordinary ray	پرتو غیر عادی
x ray tube	لامپ پرتو ایکس
x ray apparatua	دستگاه پرتو ایکس
radioisotope	ایزوتوپ پرتو افشان
alpha radiation	وقوع طبیعی پرتو
roentgen diffractometry	بلورنگاری پرتو ایکس
shafts	تیرانداختن پرتو افکندن
hard x ray	پرتو ایکس سخت
cathod ray tube	لوله پرتو کاتدی
x ray analysis	تحلیل پرتو ایکس
hard radiation	تابش یا پرتو سخت
projection	تجسم پرتو افکنی
projections	تجسم پرتو افکنی
soft x rays	پرتو ایکس کم نفوذ
x ray diffraction	پراش پرتو ایکس
beam	دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
bread-boards	لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
beams	دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
electron gun	بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
bread-board	لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com