English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
true convergence سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
Other Matches
geographic reference سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
true origin نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
geographic coordinates مختصات جغرافیایی
georef grid مختصات جغرافیایی جهانی
true azimuth سمت حقیقی گرای جغرافیایی
model geometric یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
parallactic angle زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
convergence تقارب نصف النهارات کج کردن کجی
grid convergence تقارب نصف النهارات یا کجی شبکه انحراف شبکه
convergence factor ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
geographic جغرافیایی
land map نقشه جغرافیایی
true heading سمت جغرافیایی
true convergence انحراف جغرافیایی
placename نام جغرافیایی
longitudes طول جغرافیایی
geographical poles قطبهای جغرافیایی
geographical mile مایل جغرافیایی
geographical mile میل جغرافیایی
geographical meridian خط طول جغرافیایی
geographical longitude طول جغرافیایی
geographical latitude عرض جغرافیایی
geographic equator استوای جغرافیایی
biogeographic زیست جغرافیایی
gazetteer فرهنگ جغرافیایی
geographic map نقشه جغرافیایی
longitude طول جغرافیایی
latitude عرض جغرافیایی
true north شمال جغرافیایی
easting طول جغرافیایی
true bearing سمت جغرافیایی
latitudes عرض جغرافیایی
co latitude متمم عرض جغرافیایی
colatitude متمم عرض جغرافیایی
grid شبکه بندی جغرافیایی
latitudinal وابسته بعرض جغرافیایی
military area حوزه جغرافیایی نظامی
geographical meridian نصف النهار جغرافیایی
difference in easting اختلاف طول جغرافیایی
grids شبکه بندی جغرافیایی
Longitude and latitude. طول وعرض جغرافیایی
parrallels of latitude مدارات عرض جغرافیایی
geocentric latitude عرض جغرافیایی زمینی
true course سمت مسیر جغرافیایی
cartogram نقشه اماری جغرافیایی
longitudinal وابسته بطول جغرافیایی
latitudinarian وابسته بعرض جغرافیایی
topology مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
localities محل مخصوص مکان جغرافیایی
locality محل مخصوص مکان جغرافیایی
true course سمت حرکت جغرافیایی ناو یاهواپیما
zonation طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
isobare خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
chorographic وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
aba مقیاس اندازه گیری عرض جغرافیایی
isobar خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
isobars خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
boundary disclaimer نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
chorography نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
time zone منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
geocoding روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
variations زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
variation زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
routing indicator گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
geopolitic علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
anthropography علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
centroid در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
cross reference سیستم مختصات
cross-references سیستم مختصات
cross-reference سیستم مختصات
cartesian coordinate system سیستم مختصات کارتزین
inertial coordinate system سیستم مختصات ماندی
coordinate system of axis سیستم محورهای مختصات
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
cartesian coordinates سیستم مختصات سه بعدی فضایی
polyconic grid سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
universal transverse mercator سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
jan grid سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
open 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
puck یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
difference in northing اختلاف عرض جغرافیایی اختلاف عرض
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
relative دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
control system سیستم کنترل
assumed grid شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
indirect control system سیستم کنترل غیرمستقیم
fire control سیستم کنترل اتش
flight control سیستم کنترل هواپیماها
feedback control system سیستم کنترل فیدبک
cable control system سیستم کنترل کابلی
iocs سیستم کنترل ورودی- خروجی
survey control سیستم کنترل نقشه برداری
control and warning center سیستم کنترل و اعلام خطر
input output control system سیستم کنترل ورودی-خروجی
contractor quality control سیستم کنترل کیفیت پیمانها
pitch control کنترل سیستم مرکب درهلیکوپتر
bang bang control سیستم کنترل خودکار مسیرموشک
MS DOS سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
automatic carrier landing system سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
laminar control flow system سیستم کنترل جریان خطی یالایهای
air traffic regulation and identificatio سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
mastered نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
masters نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
restitution تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
systems analysis برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
land arm mode سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
fronting یچهای کنترل سیستم کامپیوتر اصلی و نشانگرهای وضعیت
front یچهای کنترل سیستم کامپیوتر اصلی و نشانگرهای وضعیت
store سیستم ذخیره سیگنال کنترل ارتباطی در کامپیوتر به صورت برنامه
panel یچهای کنترل سیستم کامپیوتر اصلی و نشان دهندههای وضعیت
handler بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
panels یچهای کنترل سیستم کامپیوتر اصلی و نشان دهندههای وضعیت
telephony سیستم ساخت ماکروسافت ,intel که به PC امکان کنترل تلفن را میدهد
storing سیستم ذخیره سیگنال کنترل ارتباطی در کامپیوتر به صورت برنامه
internal زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
coupled mode روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
handlers بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
buffer pool تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
convergence تقارب
convergent تقارب
realistic deterrence میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
graticule شبکه نصف النهارات و مدارات
thirty two bit system سیستم ریز کامپیوتر یا CPU که داده را در کلمات سی و دو بیتی کنترل میکند
viscosity valve شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
front panel مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
jobs استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
job استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
vergency تقارب عدسی
persian herioic verse بحر تقارب
rhumb line خط رام خط مسیر کشتی خط نصف النهارات
operated بخشی از نرم افزار سیستم عامل که دیسک و مدیریت فایل را کنترل میکند
telephony سیستم ساخت Nouel وATLT که به PC امکان کنترل ارتباط تلفنی PBX میدهد.
dos بخشی از نرم افزار سیستم عامل که دیسک و دستیابی فایل را کنترل میکند
aux مخفف برای پورت ارتباطی سریال تحت کنترل سیستم عامل DOS
ride control سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
operates بخشی از نرم افزار سیستم عامل که دیسک و مدیریت فایل را کنترل میکند
operate بخشی از نرم افزار سیستم عامل که دیسک و مدیریت فایل را کنترل میکند
polar plot روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
cartridges محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
time chart جدول تطبیق ساعات نصف النهارات مختلف
processor ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
handing سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
hand سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
physical record همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
vertical بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
resolution توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolutions توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
microsoft DOS-MS سیستم عامل تک کاربره و تک کاره است و توسط کار خط دستور کنترل میشود
converge تقارب خطوط وجود تشابه
converging تقارب خطوط وجود تشابه
converges تقارب خطوط وجود تشابه
converged تقارب خطوط وجود تشابه
convergence zone منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
mercator projection نقشه برجسته نمای دارای نصف النهارات متوازی
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
contention سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
contentions سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
quickdraw در Apple Macintosh توابع گرافیکی ساخت سیستم عامل Maxintash که نمایش متن و تصویر را کنترل میکند
graphical user interface استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
attached processor ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
RGB display سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
virtual بخشی از RAM دریک برنامه کنترل کوتاه به صورتی که گویی یک سیستم ذخیره سازی دیسک سریع است
graticule ticks نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
constant speed propeller ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
executive برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
executives برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
supervisory برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
handover تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
disk operating system کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
masters کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
mastered کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
set up مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com