Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
salver
سینی پایه دار شیشهای
salvers
سینی پایه دار شیشهای
Other Matches
salvers
سینی
salver
سینی
platter
سینی
tea board
سینی
platters
سینی
paten
سینی
tray
سینی
trays
سینی
dishes
سینی خوراک
diskette tray
سینی دیسکت
race
سینی لغزنده
tea tray
سینی قهوه
dish
سینی خوراک
tea tray
سینی چای
lazy susan
سینی چرخان
race ring
سینی دوار
de aerator tray
سینی هواگیری
disk platter
گرده سینی
loading tray
سینی پر کن گلوله
races
سینی لغزنده
raced
سینی لغزنده
breechblock tray
سینی کولاس
turn table
سینی گردش درسمت
sigmoid cartilage
غضروف سینی یا ملتوی
platters
صفحه فلزی پهن سینی
platter
صفحه فلزی پهن سینی
tea cloth
پارچه روی سینی یا میز چای
spanning tray
سینی پر کن گلوله در توپهای کولاس دار
base width
عرض پایه پهنای پایه
hatch beam
پایه دریچه پایه دهلیز
amorphous
شیشهای
vitric
شیشهای
glass rule
خط کش شیشهای
glassy
شیشهای
vitreous
شیشهای
glazing
شیشهای
galssy
شیشهای
vitriform
شیشهای
hyaloid
شیشهای
semivitrified
نیم شیشهای
glass eye
چشم شیشهای
slow worm
مار شیشهای
marbles
گلوله شیشهای
glassy state
حالت شیشهای
vitreus state
حالت شیشهای
glazing coat
روکش شیشهای
marble
گلوله شیشهای
glass electrode
الکترود شیشهای
glass bulb
حباب شیشهای
glassy transition
تبدیل شیشهای
the vitreoud humour
ابگونه شیشهای
hyaloid membrane
شامهء شیشهای
glassiness
خاصیت شیشهای
solar house
گلخانه شیشهای
gamma transition
تبدیل شیشهای
shellac
لاک شیشهای
galss transition
تبدیل شیشهای
semivitrified
نیمه شیشهای
glass tube
لوله شیشهای
louvred
دریاپنجرهچوبی-شیشهای
glass rod
میله شیشهای
glass jaw
ارواره شیشهای
glass
الت شیشهای
glass vessels
فروف شیشهای
vitreosity
خاصیت شیشهای
blindworm
مار شیشهای
gamma transition temperature
دمای تبدیل شیشهای
t.g
دمای تبدیل شیشهای
vitreous enamel coating
روکش لعاب شیشهای
glass transition temperature
دمای تبدیل شیشهای
glass type tube
لامپ الکترونی شیشهای
hyalitis
اماس رطوبت شیشهای
glasy trainsition temperature
دمای تبدیل شیشهای
vitrify
شیشهای کردن یا شدن زینترن
glass separator
میان گیر شیشهای باتری
intravitreous
واقع در درون رطوبت شیشهای
pseudoscope
شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
eye glass
شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
fogging
مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
vitrescence
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
belljar
نوعی فرف شیشهای مثل کاسه زنگ
decimal
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimals
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
meniscus
شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
cullet
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
liquid crystal display
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
liquid crystal displays
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
offertory
سینی محتوی پول یا پول جمع اوری شده از حضار در کلیسا
astrodome
گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
base piece
پایه پایه استقرار
LCD
Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
glass wool
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
socle
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
fibres
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fiber
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibre
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibre optics
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
bubble turn and slip
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
glared
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glare
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glares
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
helical wave guide
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
glass
عینک دار کردن شیشهای کردن
fibre optics
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
scanner
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
back berm
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
equals
هم پایه
groundsel
پایه
equalling
هم پایه
equalled
هم پایه
equaling
هم پایه
equaled
هم پایه
compeer
هم پایه
cantilever bridge
پایه پل
fundament
پایه
cantilever
پایه
grade
پایه
grades
پایه
equal
هم پایه
roots
پایه
root
پایه
bridge pier
پایه پل
bipod
دو پایه
headstock
پایه
platforms
پایه
platform
پایه
abutment
پایه
erections
پایه
andiron
سه پایه
erection
پایه
probe
پایه
basal age
سن پایه
base 0
پایه 01
bottoms
پایه
isomer
هم پایه
head stock
پایه
bottom
پایه
seat
پایه
seated
پایه
seats
پایه
sill
پایه
poles
پایه
pole
پایه
marks
پایه
sills
پایه
mark
پایه
base line
خط پایه
feet
پایه
tripods
سه پایه
levels
پایه
levels
هم پایه
levelled
پایه
levelled
هم پایه
leveled
پایه
datum line
خط پایه
leveled
هم پایه
level
پایه
level
هم پایه
tripod
سه پایه
groundwork
پایه
strut
پایه
struts
پایه
foot rest
پایه
strutted
پایه
degrees
پایه
degree
پایه
footpath
پایه
footpaths
پایه
propping
پایه
jacks
پایه
jack
پایه
pillars
پایه
cutwater
پایه پل
pillar
پایه
corner stone
پایه
coordinate
هم پایه
probes
پایه
probed
پایه
dead load
پایه پل
propped
پایه
prop
پایه
datum
پایه
legs
پایه
leg
پایه
fundamental
پایه
sited
پایه
piers
پایه
tripos
سه پایه
tristylous
سه پایه
piers
پایه پل
pier
پایه
pier
پایه پل
loose
بی پایه
two legged
دو پایه
fulcrum
پایه
spuds
پایه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com