Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
low level signal
سیگنال ضعیف
Other Matches
scans
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scan
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scanned
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
times
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
timed
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
time
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
tdm
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
composite video
سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
DSR
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
softie
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softy
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softies
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
palled
ضعیف شدن ضعیف کردن
palls
ضعیف شدن ضعیف کردن
palling
ضعیف شدن ضعیف کردن
pall
ضعیف شدن ضعیف کردن
auctioneering device
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
modulator
مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
ADPCM
استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی
DCD
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
degradation
کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
noise
سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noises
سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
adaptive channel allocation
استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
sample size
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
coincidence circuit
یک مدارالکترونیکی که تنهادرصورت دریافت سیگنال درهمه ورودیها بصورت همزمان یا بسیار نزدیک بهم دارای سیگنال خروجی خواهدبود
quadruplex
چهار سیگنال ترکیب شده در یک سیگنال
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
carriers
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
asynchronous
ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
sensitivities
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivity
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
weak constitution
بنیه ضعیف ضعف بنیه مزاج ضعیف
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
bra
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bras
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
modem
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
low voltage distribution system
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
codec
وسیلهای که سیگنال ارسال شده را کد گذاری میکند یا سیگنال دریافت شده را از کد خارج میکند
wireless network
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
amateur
ضعیف
weaknesses
ضعیف
amateurs
ضعیف
swipes
ضعیف
weakest
ضعیف
weaker
ضعیف
weak
ضعیف
defenceless
ضعیف
weakly
ضعیف
weaklings
ضعیف
faint
ضعیف
pusillanimous
ضعیف
defective
ضعیف
slender
ضعیف
infirm
ضعیف
languid
ضعیف
poorest
ضعیف
poorer
ضعیف
fainted
ضعیف
weakling
ضعیف
faints
ضعیف
poverty stricken
ضعیف
poverty-stricken
ضعیف
faintest
ضعیف
fainter
ضعیف
poor
ضعیف
fragile
ضعیف
languorous
ضعیف
adynamic
ضعیف
anemic
ضعیف
anile
ضعیف
asthenic
ضعیف
langorous
ضعیف
faintish
ضعیف
sappy
ضعیف
puny
ضعیف
leans
ضعیف
feeblish
ضعیف
slack
ضعیف
slackest
ضعیف
slacks
ضعیف
wonky
ضعیف
soft
ضعیف
softer
ضعیف
softest
ضعیف
lean
ضعیف
leaned
ضعیف
unnerve
ضعیف کردن
imbecile
ضعیف العقل
saps
ضعیف کردن
sapped
ضعیف کردن
sap
ضعیف کردن
imbeciles
ضعیف العقل
unnerved
ضعیف کردن
unnerves
ضعیف کردن
unnerving
ضعیف کردن
minor control
کنترل ضعیف
weaken
ضعیف شدن
miskick
ضربه ضعیف
poor lime
اهک ضعیف
poorish
نسبتا ضعیف
attenuating
ضعیف کردن
attenuates
ضعیف کردن
attenuated
ضعیف کردن
attenuate
ضعیف کردن
low voltage line
خط فشار ضعیف
gleams
نور ضعیف
gleaming
نور ضعیف
hacker
تنیسور ضعیف
weak industry
صنعت ضعیف
weak minded
ضعیف الاراده
weak mixture
مخلوط ضعیف
weak point
نقطه ضعیف
weak tradition
حدیث ضعیف
weakhearted
ضعیف النفس
flagging
کاهنده ضعیف
die down
<idiom>
ضعیف تر شدن
hackers
تنیسور ضعیف
weak economy
اقتصاد ضعیف
gleamed
نور ضعیف
gleam
نور ضعیف
puisne
ضعیف نارسا
dubs
بازیگر ضعیف
dubbed
بازیگر ضعیف
dub
بازیگر ضعیف
soft money
پول ضعیف
decrepit
ضعیف وناتوان
weak currency
پول ضعیف
water down
<idiom>
ضعیف شدن
glimmering
روشنایی ضعیف
daff
ضعیف النفس
shaky
سست ضعیف
shakiest
سست ضعیف
shakier
سست ضعیف
dead colour
رنگ ضعیف
impuissant
بی قوت ضعیف
rickety
سست ضعیف
lower
ضعیف کردن
glimmerings
روشنایی ضعیف
victims
حریف ضعیف
victim
حریف ضعیف
banjo hitter
توپزن ضعیف
cachectic
ضعیف البنیه
low
پایین ضعیف
lowers
ضعیف کردن
lowering
ضعیف کردن
lowered
ضعیف کردن
debilitate
ضعیف کردن
enfeeble
ضعیف کردن
glimmered
روشنایی ضعیف
glimmer
روشنایی ضعیف
low tension
فشار ضعیف
frays
ضعیف کردن
frayed
ضعیف کردن
fray
ضعیف کردن
weakens
ضعیف شدن
weakening
ضعیف شدن
weakened
ضعیف شدن
glimmers
روشنایی ضعیف
low potential
فشار ضعیف
feeblish
ضعیف نما
hen hearted
ضعیف القلب
lean concrete
بتن ضعیف
lean lime
اهک ضعیف
light current
جریان ضعیف
loose coupling
جفتگری ضعیف
low current
جریان ضعیف
weak current
جریان ضعیف
low field
میدان ضعیف
low voltage
فشار ضعیف
attenuate
ضعیف شدن نازک
atonic
ضعیف مربوطبسستی و بی قوتی
mach line
موج ضربهای ضعیف
communication cable
کابل جریان ضعیف
low voltage voltmeter
ولتمتر فشار ضعیف
low voltage transformer
ترانسفورماتور فشار ضعیف
low voltage system
سیستم فشار ضعیف
low voltage switch
کلید فشار ضعیف
low voltage supply
منبع فشار ضعیف
low voltage side
سمت فشار ضعیف
low voltage relay
رله فشار ضعیف
low voltage power station
نیروگاه فشار ضعیف
diminuendo
تدریجا ضعیف شونده
patzer
شطرنج باز ضعیف
fainter
ضعف کردن ضعیف
faintest
ضعف کردن ضعیف
slump
بازی ضعیف و باختن
slumped
بازی ضعیف و باختن
slumping
بازی ضعیف و باختن
signal engineering
تکنیک جریان ضعیف
slumps
بازی ضعیف و باختن
maudlin
ضعیف وخیلی احساساتی
dead
گوی بولینگ ضعیف
poor spirited
دارای روحیه ضعیف
low pressure boiler
دیگ فشار ضعیف
faints
ضعف کردن ضعیف
low voltage operation
کاردر فشار ضعیف
low voltage network
شبکه ی فشار ضعیف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com