Dictiornary-Farsi | شاخص متقابل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
cross index	شاخص متقابل


Other Matches

von neuman morgensterm utility index	شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
counteroffensive	تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
marker	تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers	تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index	شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
rainfall index	شاخص بارش شاخص بارندگی
recriminate	اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
mutual inductance	اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
counter memorial	یادداشت متقابل اخطار متقابل
target indicator	شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
bench mark	شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
warsaw treaty	پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
indexed sequential file	پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
indexes	خط شاخص
aiming post	شاخص
dialled	شاخص
dials	شاخص
indicative	شاخص
cephalic index	شاخص سر
gnomon	شاخص
index number	شاخص
level rod	شاخص
dialed	شاخص
indicator	شاخص
indexes	شاخص
index	شاخص
dial	شاخص
scale	شاخص
index	خط شاخص
tyupical	شاخص
critical	شاخص
indexed	خط شاخص
indexed	شاخص
cranial index	شاخص جمجمه
validity index	شاخص اعتبار
critical ratio	بهر شاخص
vital index	شاخص حیاتی
critical period	دوره شاخص
critical region	ناحیه شاخص
critical values	مقادیر شاخص
gnomonic	وابسته به شاخص
toughness index	شاخص نرمی
gnomon	شاخص شرعیات
general index	شاخص کلی
economic indicator	شاخص اقتصادی
economic index	شاخص اقتصادی
discrimination index	شاخص افتراق
bain index	شاخص بین
characteristic roots	ریشههای شاخص
cost indexes	شاخص هزینه
sundial	شاخص افتاب
aiming post light	چراغ شاخص
aiming post sleeve	غلاف شاخص
aiming post sleeve	روپوش شاخص
sundials	شاخص افتاب
aiming stake	شاخص کوچک
difficulty index	شاخص دشواری
index of absorption	شاخص جذب
absorption index	شاخص جذب
bench mark	شاخص مبداء
weight index	شاخص موزون
wage index	شاخص دستمزد
characteristic curve	منحنی شاخص
characteristic equation	معادلههای شاخص
aiming light	چراغ شاخص
compression index	شاخص فشارپذیری
active index	شاخص فعال
gnomonics	فن شاخص سازی
indexes	فهرست شاخص
price index	شاخص قیمت
production index	شاخص تولید
readability index	شاخص خوانایی
retention index	شاخص بازداری
roughness index	شاخص زبری
seasonal index	شاخص فصلی
sysctlg	پرونده شاخص
index	فهرست شاخص
indicator	نمایشگر شاخص
indicator	شاخص اندازه
indexing	شاخص گذاری
statistics	شاخص امار
indexed	فهرست شاخص
position indicator	شاخص نماها
polarity indicator	شاخص قطب
number index	شاخص عددی
oddsmaker	بازیگر شاخص
index number	عدد شاخص
index mark	علامت شاخص
index hole	سوراخ شاخص
tidal bench mark	شاخص جزر و مد
holotype	نمونه شاخص
group index	شاخص گروه
index of correlation	شاخص همبستگی
system catalog	پرونده شاخص
index register	ثبات شاخص
range indicator	شاخص مسافت
indicator electrode	الکترود شاخص
indicator gate	دریچه شاخص
neon indicator	شاخص نئونی
levelling staff	شاخص تراز
countering	متقابل
interactional	متقابل
correspounding	متقابل
reciprocative	متقابل
countered	متقابل
polar	متقابل
interactive	متقابل
opposing	متقابل
mutual	متقابل
opposed	متقابل
counter	متقابل
reciprocal	متقابل
index of industrial production	شاخص تولید صنعتی
laspeyres price index	شاخص قیمت لاسپیرز
range markers	چراغ شاخص مسیر
map index	فهرست شاخص نقشه ها
colminator	دوربین شاخص توپ
index of real wages	شاخص دستمزدهای واقعی
index of multiple correlation	شاخص همبستگی چندگانه
isoheyt	خط شاخص نقاط هم باران
producer price index	شاخص قیمت تولیدی
indexed list	لیست شاخص دار
construction cost index	شاخص هزینه ساختمانی
indexed address	آدرس شاخص دار
post indexing	شاخص گذاری بعدی
cost of living index	شاخص هزینه زندگی
indexed array	ارایه شاخص دار
pre indexing	شاخص گذاری قبلی
characteristic expansion time	زمان شاخص انبساط
symbol	رمز اشاره شاخص
beach flag	پرچم شاخص اسکله
critical incidents technique	شیوه رویدادهای شاخص
to be the clincher	عامل شاخص بودن
respiratory exchange index	شاخص بهره تنفسی
array index number	عدد شاخص ارایه
renewal index	شاخص قابل تجدید
to turn the scales	عامل شاخص بودن
air pollution index	شاخص الودگی هوا
cross purpose	قصد متقابل
cross check	بررسی متقابل
crossecheck	بررسی متقابل
interrelationships	رابطه متقابل
inter play	اثر متقابل
interaction curve	خم کنش متقابل
intercorrelation	همبستگی متقابل
interdependency	اتکاء متقابل
interrelation	رابطه متقابل
intervisibility	دید متقابل
harmonic mean	اعداد متقابل
cross-check	بررسی متقابل
eclipsed form	شکل متقابل
interdependence	وابستگی متقابل
reciprocal	متقابل معکوس
interdependence	اتکاء متقابل
mutual conductance	رسانایی متقابل
interaction	کنش متقابل
retaliation	عمل متقابل
transconductance	رسانایی متقابل
cross-checks	بررسی متقابل
reciprocity	عمل متقابل
cross-checking	بررسی متقابل
cross-checked	بررسی متقابل
crosstalk	مکالمه متقابل
interrelationship	رابطه متقابل
iteraction	عمل متقابل
antitype	نوع متقابل
reciprocal trading	مبادله متقابل
reciprocation	عمل متقابل
interaction	عمل متقابل
set off	دعوی متقابل
interaction	اثر متقابل
interplay	اثر متقابل
recriminations	تهمت متقابل
recriminations	اتهام متقابل
recrimination	تهمت متقابل
transinformation	اگاهی متقابل
recrimination	اتهام متقابل
reciprocal	عمل متقابل
counter-measure	اقدام متقابل
mutual	متقابل یا متقابله
cross reference	مراجعه متقابل
cross reference	ارجاع متقابل
cross-references	ارجاع متقابل
logrolling	همکاری متقابل
m	القاگری متقابل
mutual assistance	کمک متقابل
mutual characteristic	مشخصه متقابل
transfer characteristic	مشخصه متقابل
mutual consistency	سازگاری متقابل
mutual energy	انرژی متقابل
mutual inductance	القاگری متقابل
cross-references	مراجعه متقابل
mutual induction	القای متقابل
mutual relationship	رابطه متقابل
mutual terms	شرایط متقابل
cross-reference	ارجاع متقابل
cross-reference	مراجعه متقابل
opposite phase	فاز متقابل
counter-measures	اقدام متقابل
cross feed	خورد متقابل