Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (9 milliseconds)
English	Persian
wing	شاخه شعبه
winging	شاخه شعبه
Search result with all words
eco-branch	شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
Other Matches
claimant agency	شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
hierarchical communications system	شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate	از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
branch	شاخه شاخه شدن
forkedly	بطور شاخه شاخه
arborization	شاخه شاخه شدگی
branches	شاخه شاخه شدن
ramify	شاخه شاخه شدن
dog leg	شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
bifurcate	چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
member	شعبه
chapters	شعبه
chapter	شعبه
offshoots	شعبه
offshoot	شعبه
members	شعبه
substation	شعبه
succursal	شعبه
sections	شعبه
section	شعبه
prong	شعبه
prongs	شعبه
branch office	شعبه
branch	شعبه
lines	شعبه
filial	شعبه
line	شعبه
apparatus	شعبه
embranchment	شعبه
end office	شعبه جز
branches	شعبه
lodged	شعبه فراماسون ها
branch of a company	شعبه شرکت
branch office	دفتر شعبه
frith	شعبه رود
executive agent	شعبه اجرایی
executing agency	شعبه اجرایی
lodge	شعبه فراماسون ها
lodges	شعبه فراماسون ها
dichotomies	انشعاب به دو شعبه
dichotomy	انشعاب به دو شعبه
operating agency	شعبه عامل
apparatus	شعبه حزب
annexing	شعبه فرعی
annexes	شعبه فرعی
annex	شعبه فرعی
subclass	شعبه فرعی
department	قسمت شعبه
departments	قسمت شعبه
agency of communications	شعبه ارتباطات
major activity	شعبه اصلی
headquarters	شعبه اصلی
dichotomization	دو شعبه کردن
member	شعبه بخش
agency	اژانس شعبه
members	شعبه بخش
branches	شعبه زدن
agencies	اژانس شعبه
branches	شعبه رشته
branch	شعبه زدن
branch	شعبه رشته
departmentalize	چند شعبه کردن
distributary	انشعابی شعبه رود
subhome office	شعبه دفتر اصلی
subhome office	شعبه اصلی یک اداره
arm	شعبه جنگ افزار
army post office	شعبه پستی نیروی زمینی
troche	قرص مکیدنی شاخ سه شعبه گوزن
commissary store annex	شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
coordinated procurement assigness	شعبه مسئول خرید کلی اماد
extension	طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
extensions	طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
apparatus	شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
receding leg	شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
ramulose	شاخه شاخه
plugging	دو شاخه
ramulous	شاخه شاخه
plug	دو شاخه
ramus	شاخه
nibs	شاخه
nib	شاخه
plugs	دو شاخه
connection plug	دو شاخه
furcate	شاخه شاخه
branch cutter	شاخه بر
bifurcation	شاخه
intersection leg	شاخه
knag	ته شاخه
limbless	بی شاخه
branch	شاخه
acaulescent	بی شاخه
nid	شاخه
branches	شاخه
embranchment	شاخه
variation	شاخه
trifurcation	سه شاخه
pin	در شاخه
fork	شاخه
virga	شاخه
Br	شاخه
pinning	در شاخه
arm	شاخه
limb	شاخه
pinned	در شاخه
forking	شاخه
limbs	شاخه
variations	شاخه
forking	سه شاخه
fork	سه شاخه
three way	سه شاخه
bough	شاخه
boughs	شاخه
branch line	شاخه
branch lines	شاخه
doddered	بی شاخه
trifid	سه شاخه
three arm protractor	نقاله سه شاخه
dog leg	شاخه فرعی
lamin	شاخه پردهای
gray ramus	شاخه خاکستری
field	شاخه [دانشی]
division	شاخه [دانشی]
branch	شاخه [دانشی]
easing out line	شاخه شل کننده
female plug	دو شاخه ماده
fork of ... river	شاخه رودخانه ...
area	شاخه [دانشی]
line of business	شاخه پیشه
insessorial	شاخه نشین
provine	شاخه خوابانده
ram's horn hook	قلاب دو شاخه
secateur	شاخه قطع کن
traverse leg	شاخه پیمایش
ramiform	شاخه مانند
tow level forked junction	دو شاخه دو ترازه
tow level forked junction	دو شاخه ناهمکف
ramify	شاخه دادن
ramify	شاخه بستن
subshrub	شاخه کوچک
passerine	شاخه نشین
outbranch	شاخه گستردن
triradiate	سه شاخه سه شعاعی
intersection leg	شاخه یک همبر
lamina	شاخه پردهای
linear portion	شاخه خطی
Dont break that branch off.	آن شاخه رانشکن
viminal	شاخه دهنده
twing	شاخه کوچک
twiggy	شاخه دار
twigged	شاخه دار
spriggy	شاخه دار
distributary	رود شاخه
tuning forks	دو شاخه صوتی
crotch	تیر دو شاخه
offshoot	شاخه نورسته
offshoots	شاخه نورسته
ramification	شاخه شاخگی
ramifications	شاخه شاخگی
forked	شاخه دار
sprays	شاخه کوچک
toppers	شاخه زن سوهان
spraying	شاخه کوچک
sprayed	شاخه کوچک
spray	شاخه کوچک
alleyways	شاخه ماز
sprouts	جوانه شاخه
crotches	تیر دو شاخه
tuning fork	دو شاخه صوتی
twigs	: شاخه کوچک
prongs	شاخه رودیانهر
prong	شاخه رودیانهر
sprigs	شاخه کوچک
tributaries	شاخه انشعاب
tributaries	شاخه رود
tributary	شاخه انشعاب
tributary	شاخه رود
sprig	شاخه کوچک
sprout	جوانه شاخه
sprouted	جوانه شاخه
affluent	شاخه رود
alleys	شاخه ماز
disbranch	بی شاخه کردن
branches	شاخه دراوردن
branchy	شاخه دار
topper	شاخه زن سوهان
branching	شاخه گزینی
branchlet	شاخه کوچک
cable connector	دو شاخه کابل
boughed	شاخه دار
blind alleys	شاخه بن بست
blind alley	شاخه بن بست
link	شاخه رابط
branch	شاخه دراوردن
biramous	دارای دو شاخه
coppices	شاخه زاد
battery charging plug	دو شاخه باتری پر کن
coppice	شاخه زاد
bifurcate	دو شاخه شدن
banana pin	دو شاخه رادیو
twig	: شاخه کوچک

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com