English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
Other Matches
descending branch شاخه نزولی مسیر گلوله
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
deflection component of trail شاخه سمتی مسیر
legs شاخه مسیر حرکت
leg شاخه مسیر حرکت
decisions علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
pathfinders هواپیمای علامت گذار مسیر
pathfinder هواپیمای علامت گذار مسیر
diminishing marginal productivity بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
lead pursuit مسیر پیشگیری هواپیمای رهگیر مسیرپیشگیری هدف
pathfinder guidance هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
branches شاخه شاخه شدن
branch شاخه شاخه شدن
ramify شاخه شاخه شدن
forkedly بطور شاخه شاخه
arborization شاخه شاخه شدگی
initial vector مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
collision course interception تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
diminishing نزولی
decreasing نزولی
descending نزولی
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
decreasing function تابع نزولی
decreasing cost هزینه نزولی
regressive taxation مالیات نزولی
regressive tax مالیات نزولی
decreasing return بازده نزولی
descending order ترتیب نزولی
descending sort ترتیب نزولی
descending chromatography کروماتوگرافی نزولی
downward mobility تحرک نزولی
diminishing returns بازده نزولی
diminishing return بازده نزولی
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
swooping حرکت سریع نزولی
regressive tax system نظام مالیاتی نزولی
swoops حرکت سریع نزولی
law of downward sloping demand قانون تقاضای نزولی
diminishing marginal utility فایده نهایی نزولی
descending sort مرتب سازی نزولی
swooped حرکت سریع نزولی
diminishing utility اصل فایده نزولی
decreasing marginal cost هزینه نهایی نزولی
decreasing marginal cost هزینه نهائی نزولی
decreasing cost industry هزینه نزولی صنعتی
earned rate نرخ تصاعدی نزولی
stern attack تک نزولی ازسمت عقب
falling rate of profit نرخ نزولی سود
law of diminishing return قانون بازده نزولی
law of diminishing atility قانون مصرف نزولی
swoop حرکت سریع نزولی
downward sloping demand curve منحنی تقاضای نزولی
diminishing marginal product منحنی نزولی محصول نهایی
diminishing marginal utility نزولی بودن مطلوبیت نهائی
diminishing marginal utility نزولی بودن مطلوبیت نهایی
decreasing marginal efficiency of capita کارائی نهائی نزولی سرمایه
decreasing marginal productivity بهره وری نهائی نزولی
diminishing marginal product نزولی بودن محصول نهائی
law of diminishing marginal utility قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
diminishing marginal rate of نزولی بودن نرخ نهائی تبدیل
bifurcate چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
arm شاخه
branch cutter شاخه بر
bifurcation شاخه
plugs دو شاخه
knag ته شاخه
fork سه شاخه
nid شاخه
three way سه شاخه
trifid سه شاخه
doddered بی شاخه
nibs شاخه
nib شاخه
branch شاخه
acaulescent بی شاخه
fork شاخه
plug دو شاخه
forking سه شاخه
plugging دو شاخه
forking شاخه
trifurcation سه شاخه
branches شاخه
bough شاخه
boughs شاخه
variation شاخه
pin در شاخه
pinned در شاخه
pinning در شاخه
branch lines شاخه
branch line شاخه
furcate شاخه شاخه
limbless بی شاخه
connection plug دو شاخه
ramus شاخه
ramulous شاخه شاخه
ramulose شاخه شاخه
limbs شاخه
variations شاخه
Br شاخه
virga شاخه
limb شاخه
intersection leg شاخه
embranchment شاخه
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
alleyways شاخه ماز
twing شاخه کوچک
tributaries شاخه انشعاب
triradiate سه شاخه سه شعاعی
distributary رود شاخه
spray شاخه کوچک
dog leg شاخه فرعی
sprays شاخه کوچک
sprayed شاخه کوچک
twiggy شاخه دار
alleys شاخه ماز
alley شاخه ماز
disbranch بی شاخه کردن
twigged شاخه دار
traverse leg شاخه پیمایش
spriggy شاخه دار
secateur شاخه قطع کن
twigs : شاخه کوچک
twig : شاخه کوچک
prongs شاخه رودیانهر
prong شاخه رودیانهر
linear portion شاخه خطی
fork of ... river شاخه رودخانه ...
insessorial شاخه نشین
gray ramus شاخه خاکستری
sprig شاخه کوچک
sprigs شاخه کوچک
ram's horn hook قلاب دو شاخه
ramiform شاخه مانند
ramify شاخه دادن
female plug دو شاخه ماده
crotches تیر دو شاخه
subshrub شاخه کوچک
tow level forked junction دو شاخه دو ترازه
tow level forked junction دو شاخه ناهمکف
tuning forks دو شاخه صوتی
tuning fork دو شاخه صوتی
provine شاخه خوابانده
three arm protractor نقاله سه شاخه
lamina شاخه پردهای
lamin شاخه پردهای
forked شاخه دار
intersection leg شاخه یک همبر
outbranch شاخه گستردن
passerine شاخه نشین
easing out line شاخه شل کننده
crotch تیر دو شاخه
ramify شاخه بستن
tributaries شاخه رود
ramifications شاخه شاخگی
cable connector دو شاخه کابل
branchlet شاخه کوچک
branching شاخه گزینی
branchy شاخه دار
affluent شاخه رود
blind alley شاخه بن بست
blind alleys شاخه بن بست
boughed شاخه دار
grain شاخه چنگال
division شاخه [دانشی]
line of business شاخه پیشه
topper شاخه زن سوهان
toppers شاخه زن سوهان
spraying شاخه کوچک
winging شاخه شعبه
wing شاخه شعبه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com