Dictiornary-Farsi | شارژ انبار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (11 milliseconds)

English	Persian
basic allowance	شارژ انبار


Search result with all words

authorized stockage list	صورت شارژ انبار
basic issue items	وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
basic issue list	اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
maintenance float	شارژ انبار سیال
Other Matches

NiMH	نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
charge	شارژ کردن شارژ
charges	شارژ کردن شارژ
caged storage	قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
stockpile	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
dump	انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpile	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
field storage	انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage	انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
charging	شارژ
heat	شارژ
fluxing agent	شارژ
heats	شارژ
loads	شارژ کردن
coke per charge	ذغال کک شارژ
charge d'affaires	شارژ دافر
melting charge	شارژ ذوب
load	شارژ کردن
furnace charge	شارژ کوره
charger	دستگاه شارژ
chargers	دستگاه شارژ
like charge	شارژ همنام
liquid metal charge	شارژ فلز مذاب
constant current charge	شارژ با جریان ثابت
constant voltage charge	شارژ با ولتاژ ثابت
uncharged	غیر مسلح شارژ نشده
chargeable	آنچه قابل شارژ است
turbocharger	موتور شارژ کننده توربین
tariff	شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
maintenance float	شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
tariffs	شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
floatation	سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
charges	مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
electric	تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
charge	مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
bin storage space	فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
dry cell battery	باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
custodial record	پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
stock number	شماره فنی انبار شماره انبار
charges	ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge	ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charging point	محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز
NiCad	نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
electroluminescence	نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
charges	خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge	خرج گذاری کردن شارژ کردن
store-rooms	انبار
store-room	انبار
store room	انبار
cisterns	اب انبار
depot	انبار
repositories	انبار
repository	انبار
stocked	انبار
in bond	در انبار
stock	انبار
depots	انبار
room	انبار
rooms	انبار
reservedness	انبار
reservedness	اب انبار
storage	انبار
magazines	انبار
magazine	انبار
garner	انبار
garnered	انبار
entrepot	انبار
garnering	انبار
store	انبار
garners	انبار
depository	انبار
cistern	اب انبار
lodge	انبار
lodged	انبار
lodges	انبار
agglomeration	انبار
thesaurus	انبار
thesauruses	انبار
storing	انبار
freight house	انبار
water storage tank	اب انبار
pantechnicon	انبار
pantechnicons	انبار
storeroom	انبار
almery	انبار
storage tank	انبار
storage bunker	انبار
stock room	انبار
warehouses	انبار
barns	انبار
sluices	انبار
water reservoir	اب انبار
cellar	انبار
cellars	انبار
barn	انبار
stockroom	انبار
stockrooms	انبار
waste	انبار
wastes	انبار
tower silo	انبار
sluice	انبار
sluiced	انبار
reservoir	اب انبار
reservoirs	اب انبار
seraglio	انبار
storehouse	انبار
spoil pit	انبار
storehouses	انبار
reservoirs	انبار
reservoir	انبار
warehouse	انبار
x site	انبار موقت
storeroom	انبار کالا
stowing	چیدن در انبار
deep freezes	انبار کردن
cellarge	حق انبار داری
deep freeze	انبار کردن
chain locker	انبار زنجیر
stash	انبار کردن
abditory	انبار پنهانی
ammunition dump	انبار مهمات
stashing	انبار کردن
auxiliary storage	انبار کمکی
stashes	انبار کردن
stashed	انبار کردن
beam store	انبار پرتویی
storage	انبار کردن
bonded store	انبار گمرک
bonded ware house	انبار گمرکی
bonded warehouse	انبار گمرک
to bunker	در انبار اندوختن
ammunition depot	انبار مهمات
wine cellar	انبار شراب
retail bin	انبار جزئی
level of supply	سطح انبار
laver	اب انبار حوضچه
lanary	انبار پشم
inventory lot	نوبه انبار
in the hold	در انبار کشتی
imburse	انبار کردن
stock level	سطح انبار
stock piling	انبار کردن
hay loft	انبار علوفه
lime shed	انبار اهک
spoin bank	انبار مازاد
sail locker	انبار ملوانی
reservedness	انبار کردن
sand store	انبار ماسه
public warehouse	انبار عمومی
powder magazine	انبار باروت
shed space	انبار چندراهه
shell room	انبار گلوله
mass storage	انبار انبوه
mattamore	انبار زیرزمینی
snow drift	برف انبار
stock room	انبار کالا
hay loft	انبار علف
stockage	ذخیره انبار
earth depot	انبار خاک
turbocharger	انبار اگزوز
ware room	انبار گمرک
warehouse receipt	رسید انبار
warehouse stock	موجودی انبار
warehouse warrant	قبض انبار
warehousing	نگهداری در انبار
core storage	انبار چنبرهای
claimant stock	انبار امانی
ensile	انبار کردن
toolhouse	انبار ابزار
stockage objective	هدف انبار
storable	انبار کردنی
general depot	انبار عمومی
fuel storage	انبار سوخت
storekeeping	رسیدگی به انبار
fruitery	انبار میوه
stowage	انبار کالا
filler depot	انبار یدکی
the reservoir of a lamp	انبار لامپا
filler depot	انبار تکمیلی
watering place	اب انبار مخزن
grange	انبار غله
job lot	ته مانده انبار
job lots	ته مانده انبار
garnering	انبار غله
bin	انبار دغالسنگ
garners	انبار غله
dump	انبار کوچک
bins	انبار دغالسنگ
warehouses	انبار مخزن
stowed	چیدن در انبار
warehouses	انبار کردن
stow	چیدن در انبار
storehouses	مخزن انبار
stockist	انبار میکند