English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (5 milliseconds)
English Persian
melting charge شارژ ذوب
Search result with all words
charge خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge شارژ کردن شارژ
charge مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charge ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges شارژ کردن شارژ
charges مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
heat شارژ
heats شارژ
electric تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
charging شارژ
charger دستگاه شارژ
chargers دستگاه شارژ
load شارژ کردن
loads شارژ کردن
tariff شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariffs شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
authorized stockage list صورت شارژ انبار
basic allowance شارژ انبار
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
charge d'affaires شارژ دافر
chargeable آنچه قابل شارژ است
charging point محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز
coke per charge ذغال کک شارژ
constant current charge شارژ با جریان ثابت
constant voltage charge شارژ با ولتاژ ثابت
dry cell battery باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
electroluminescence نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
floatation سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
fluxing agent شارژ
furnace charge شارژ کوره
like charge شارژ همنام
liquid metal charge شارژ فلز مذاب
maintenance float شارژ انبار سیال
maintenance float شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
NiCad نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
turbocharger موتور شارژ کننده توربین
uncharged غیر مسلح شارژ نشده
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com