Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
pneumercator
شاغول سنجش ارتفاع مایعات
Other Matches
hydrometer
الت سنجش وزن ویژه مایعات
fluid dram
واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
ceilometer
وسیله سنجش ارتفاع ابر
hydro kinetic
وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
height datum
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
measuring technique
متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
pendulums
شاغول
pendulum
شاغول
plumb
شاغول
plumb bob
شاغول
plumb
شاغول بنایی
plumb lines
ریسمان شاغول
plumb line
ریسمان شاغول
drop height
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
descentheight
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
barometric altimeter
ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
terrain clearance
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
flare dud
گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
plumb
سطح قائم صفحه شاغول
sextant altitude
ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pressure altitude
ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pile height
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
scalar
توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge
معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
altitude separation
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
thieving paste
مایع مخصوص اغشتن شاغول اندازه گیری عمق مخزن ناو
absolute altimeter
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude
ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
maximum ordinate
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
emission
دفع مایعات
viscosity
چسبندگی مایعات
emissions
دفع مایعات
equilibrium
حد تعادل مایعات
succussion
لرزش مایعات
hosghead
پیمانه مایعات
hydrokinetics
علم جنبش مایعات
rundlet
واحدگنجایش مایعات قدیمی
runlet
واحدگنجایش مایعات قدیمی
hydraulics
هیدرولیک مکانیک مایعات
hydrostatics
علم تعادل مایعات
wet tank
تانکر حمل مایعات
buttery
[انبار غذا و مایعات]
aeration
هوا دادن به مایعات
ocant altitude
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
wet cooper
سازنده چلیک برای مایعات
agitator
اسباب بهم زدن مایعات
agitators
اسباب بهم زدن مایعات
command altitude
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
turbulator
اسباب مخصوص بهم زدن مایعات
fluid ounce
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounces
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
hydrometallurgy
استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
phosphate esters
مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
low altitude
ارتفاع کم ارتفاع پست
liquid measure
مقیاس اندازه گیری مایعات حجم سنج
fluor
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
adsorption
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
aerostatics
مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
low airburst
ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
back pressure valve
سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
viscosity valve
شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
bombing height
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
wet stowage
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
polar motion
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
exmeridian altitude
ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
assay
سنجش
degress of comparison
سنجش
scalar
سنجش
measurement
سنجش
assays
سنجش
evalution
سنجش
measure
سنجش
measurment
سنجش
measurements
سنجش
evaluation
سنجش
assessments
سنجش
assessment
سنجش
scaling
سنجش
g
سنجش
evaluations
سنجش
ponders
سنجش
deliberations
سنجش
ponder
سنجش
poneration
سنجش
ponderingly
با سنجش
ponderation
سنجش
deliberation
سنجش
pondered
سنجش
appraisals
سنجش
appraisal
سنجش
pondering
سنجش
measuring switch
کلید سنجش
measuring rectifier
یکسوکننده سنجش
comparative measurement
سنجش قیاسی
measuring relay
رله سنجش
sociometry
سنجش افکاراجتماعی
colorimetry
سنجش رنگ
measuring thermocouple
عنصرحرارتی سنجش
measuring transductor
ترانسدوکتور سنجش
measuring unit
عضو سنجش
measuring unit
واحد سنجش
measuring voltage
فشار سنجش
measurment
سنجش اندازه
metage
حق سنجش قپانداری
method of measurment
روش سنجش
clocked
با سنجش زمان
ponderability
سنجش پذیری
measuring sensitivity
حساسیت سنجش
measuring system
سیستم سنجش
measuring technique
روش سنجش
pulmometry
سنجش گنجایش شش
measuring technique
تکنیک سنجش
accuracy to gage
دقت سنجش
measuring thermocouple
ترموکوپل سنجش
ponderable
قابل سنجش
biometrics
زیست سنجش
precision measurment
سنجش دقیق
ratings
سنجش توان
voltage measuring
سنجش فشارالکتریکی
voltage measuring
سنجش ولتاژ
comparative measurement
سنجش مقایسهای
emergency measure
سنجش اضطراری
market appraisal
سنجش بازار
measuring cable
کابل سنجش
measuring circuit
مدار سنجش
measuring coil
بوبین سنجش
rating
سنجش توان
volumetric analysis
سنجش حجمی
indirect measurement
سنجش غیرمستقیم
meter
وسیله سنجش
meters
وسیله سنجش
assay
ازمایش سنجش
incommensurable
سنجش ناپذیر
assays
ازمایش سنجش
graduated steel straight edge
شینه سنجش
frequency measurement
سنجش فرکانس
high accuracy measurement
سنجش دقیق
font metric
سنجش فونت
depth measurement
سنجش گودی
measuring current
جریان سنجش
measuring diaphragm
ممبران سنجش
measuring frequency
فرکانس سنجش
measuring point
نقطه سنجش
datum line
خط مبنای سنجش
measuring generator
مولد سنجش
measuring junction
محل سنجش
measuring junction
نقطه سنجش
measuring method
اسلوب سنجش
comparison
تطبیق سنجش
measuring period
دوره سنجش
measuring period
مدت سنجش
comparisons
تطبیق سنجش
measurable
سنجش پذیر
measuring position
محل سنجش
measuring diaphragm
دیافراگم سنجش
surveyor's chain
زنچیر سنجش
measuring error
خطای سنجش
measuring range
ناحیه ی سنجش
measuring range
حیطه سنجش
delib erator
سنجش کننده
imponderability
عدم قابلیت سنجش
photomrtry
سنجش شدت روشنایی
pixing the coin
سنجش عیار سکه
bel
یگان سنجش صوت
tangible benefits
سودهای قابل سنجش
perimetry
سنجش میدان دید
calipers
پرگار برای سنجش
optical measuring system
سیستم سنجش نوری
barometry
سنجش فشار هوا
instrumentation
کاربرد وسائل سنجش
milage
سنجش برحسب میل
assays
عیار گرفتن سنجش
coductivity cell
پیل سنجش رسانندگی
measure
مقایسه کردن سنجش
quantifiable
قابل سنجش یا تعیین
measuring thermocouple
زوج فلزحرارتی سنجش
assay
عیار گرفتن سنجش
means tests
سنجش استطاعت مالی
precision measuring equipment
تجهیزات سنجش دقیق
insulation measurement
سنجش و ازمایش ایزولاسیون
pulmometer
الت سنجش گنجایش شش
limit gage
وسیله سنجش تلرانس
clocked flip flop
الاکلنگ با سنجش زمان
clocked input
ورودی با سنجش زمان
thermal resolution
حداقل سنجش حرارت
scruple
واحد سنجش چیزجزئی
mileage
سنجش برحسب میل
aerometry
سنجش غلظت هوا
means test
سنجش استطاعت مالی
mile
مقیاس سنجش مسافت
miles
مقیاس سنجش مسافت
the estimative faculty
قوه سنجش یا براورد
eudiometry
سنجش اکسیژن هوا
acres
برای سنجش زمین
acre
برای سنجش زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com